نکته پنجاه و شش: اگر می خواهید به درخواستتان مسئولین ذیربط توجه کنند، به درخواست زیر دستان توجه کنید |
رسول اکرم صلی الله علیه و آله: هر که به مال مردم نظر اندازد، اندوهگین شود. روضة البحار
104
امام معصوم علیه السلام: بر سر خود بار حمل کن و از مردم بی نیاز شو. فروع کافی
105
امام علی علیه السلام: نیکوکارترین حیاء حیاء تو از خودت می باشد. میزان الحکمه
106
امام علی علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: فرزندم ! بنده و برده دیگری مباش، خداوند تو را آزاد آفریده است. نهج البلاغه
107
انسان موجودی اجتماعی خلق شده است و خیلی از توانای هایش در کنار دیگران به ظهور می رسد و شکوفا می شود و سهم عظیمی از توانایی ها نیز در عالم مربوط به دیگران است که تا وقتی با آنها معاشرت نکنیم، نمی توانیم از آن ها بهره مند شویم . در این میان افراد مختلف، گوناگون نگاه می کنند و هر فردی با دوربین ذهن خود از
108
اطراف عکسبرداری می کند و آن کس موفق تر است که از پدیده های زیبا تصویر بگیرد و بلکه ذهن خود را معطوف به این نکته نماید که همه تصاویر اطراف ما از زیبایی برخوردارند و با هر نمونه ای باید به همان سبک ویژه ارتباط بر قرار نمود . از این همه موجود آنچه از همه ویژه تر است، افراد و هم نوعان خودمان می باشند که باید در پی این باشیم که بتوانیم در کنار دیگران به گونه ای مطلوب زندگی کنیم . زندگی انسان که در اخلاق، رفتار، افکار و جسم و جان او خلاصه می شود وقتی به تکامل می رسد و به نیمه ی گم شده وصل می شود که با کمک قدرت پخش شده در وجود دیگران بتواند ارتباط برقرار کند و به اصطلاح معاشرت نماید . سرنوشت خود را می توان تغییر داد به شرط آنکه در تغییر دیگران هم سهیم باشیم والاّ وابستگی که بین افراد یک جامعه وجود دارد همچون یک عضو در
109
پیکری واحد نمود پیدا می کند که به قول شیخ اجل: بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار تو کز مهنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی پس این شعار را کاملاً می توان چشید که: « از شور و شهور حاکم در جهان هستی که سرشار از انرژی های مثبت است، بهره مند شویم .» باید از گوشه ی اتاق خارج و از تمام امکانات هستی استفاده نمود و البته رعایت حقوق آن ها نیز از جمله بهره مندی دیگران از ما است . آموزش ما وقتی تکمیل می شود که از کتاب و دفتر خارج شده به جامعه ملحق شویم و به صورت واقعی به شعارها و نیکی هایی که همیشه در گوشمان زمزمه شده است جامه عمل
110
بپوشانیم . همکاری در کنار یکدیگر یک کار را به انجام رساندن یکی از قوی ترین راه های ایجاد ارتباط است که در ضمن آن هم رنگی و هم دلی خاصی بوجود می آید و یک فعالیت دست جمعی را سامان داده ایم و لذت کار گروهی که از این همراهی بدست می آید قابل دستیابی در هیچ گونه کار دیگری نمی باشد، خود و افراد پیرامون خود را یک تیم و مجموعه ی کامل بدانید که در صورت عدم هماهنگی کل گروه و سیستم ضرر می کند و ناقص می ماند. اگر بتوانیم این عنوان های کلی را همیشه با خود همراه کنید، مطمئن باشید به سکوی پروازی دست یافته اید:
1- در ایجاد ارتباط ها به اصالت افراد توجه کنیم .
2- از دریچه مثبت به دیگران بنگریم .
111
3- در اتفاقات مختلف شخصیت افراد نمایان می شود، دقت خود را بالا ببریم .
4- خود را از تجربه دیگران بی نیاز ندانیم .
5- از قدرت زبان و گفتار خود در ایجاد معاشرت صحیح کمال بهره را ببریم .
6- در وقت ملاقات ها چهره ای بشّاش و لبخند همیشگی را فراموش نکنیم .
7- وقتی با فردی قول و قراری می گذاریم خود را مانند افراد مقروض به او بدانیم و از بد قولی در معاشرت به شدت بر حذر باشیم .
112
• نکته نود و نه: اگر قرار است آدمی خجالتی باشی، از خودت بیشتر از دیگران خجالت بکش
• نکته یکصد: با تقاضا از دیگران خود را به اسارت آنان در نیاور
این روزها یکی از مشکلات خیلی از جوان ها بی معنایی و پوچی هست اینکه تو زندگی شون یک نواختی و بی هدفی موج می زنه
این سوال همیشه تو ذهنم بود که چه مدل زندگی را میشه ایده آل دانست بهتر بگم چه ملاکهایی برای زندگی ایده آل وجود داره
به نظر من زندگی ایده آل 3 ملاک مهم داره
خوشی
به نظر من زندگی که در آن لذت (مادی و معنوی نباشه )صاحب اون زندگی نمی تونه ادعای خوشبختی کنه انسانی که سرتاسر زندگیش مملو از رنج های بیهوده و استرس و اضطراب های بی معناست را نمیشه خوشبخت دونست
خوبی
تو ملاک اول لذت و خوشی را برای خود می خواهیم در اینجا برای دیگران؛
در واقع انسان خوب کسی است که دغدغه دیگران را داشته باشه
خیلی اوقات ما خوش هستیم ولی چون ذره ای به فکر دیگران نیستیم دچار پوچی میشیم دایره این خوبی و خیر رساندن به دیگران بسته به وسعت روحی فرد داره
افرادی فقط فکر خانواده خودشون هستن ولی برخی دایره خوبی شان به همه انسان ها می رسد تو روایات دارد
که المؤمنون خدم بعضهم لبعض مؤمنان خدمتگزار یکدیگرند (1)
ارزشمندی
یک زندگی ایده آل ، زندگی است که برای صاحبان زندگی، چرایی آن زندگی هم جواب داده شده است
در واقع صاحب زندگی بداند برای چه می خورد برای چه می پوشد و اساسا برای چه زنده است
هدفش از زندگی چیست یکی از فیلسوفان به نام آلبرکامو معتقد است اساسا کار فلسفه باید این باشد که تحلیل کند که چرا خودکشی نکنیم
در واقع باید بدانیم برای چه زنده ایم و الا زندگی ما آرمانی و ایده آل نخواهد شد
بی هدفی و پوچی همه انرژی های ما را بی مصرف می گذارد
پی نوشت
1.اصول کافی، مترجم، ج 3، صفحه 243.
1. به نظرم آمد 5 خصیصه دیگه میشه به موارد بالا اضافه کرد
آرامش
امیدواری
رضایت باطن
نزاع نداشتن با خود
معناداری
در این مقاله به برسی وظیفه ی دختران در ارتباط با جنس مخالف می پردازیم .البته این رهنمودها کلی بوده و پسرها هم می توانند از آن استفاده کنند. اما روی صحبت ما بیشتر با دخترانی است که در آینده باید مادرانی موفق و پاکدامن باشند تا فرزندانی پاک و سالم تربیت کنند :
اگر صمیمیت، رفاقت، محبت و مهرورزى... بنیاد ارتباط با جنس مخالف باشد ، این رابطه آسیبپذیر و چراگاه شیطان است. پس دختر در ارتباط با جنس مخالف باید متکبرانه برخورد کند تا از آفتهاى ارتباط که هر لحظه ممکن است خرمن عفت و پاکىاش را به خطر اندازد ، مصون بماند. ضمن تأکید مجدد بر حفظ حرمت انسانى، شما دختران عزیز را به رعایت مقررات دینى و اخلاقى در ارتباط ها، به ویژه رابطه با جنس مخالف، توصیه مىکنیم. مبادا با نگاهى آلوده و کلامى خلاف موازین شرعى، سرمایه انسانى و عفاف و حیا و کرامت انسانى خود را به خطر اندازید.
اصل رابطه دختر و پسر ممنوع نشده است بلکه اسلام آن را روش مند و نظام مند کرده است زیرا اگر این نیاز نیز مانند سایر نیازهای جسمی و روانی ، بخواهد به طور کامل ارضا شود و انسان را دچار مشکلی نکند باید تحت ضابطه، نظم و شرایط خاص خود باشد.
منکر این نیستیم که یکی از نیازهای طبیعی انسان وقتی که به سن نوجوانی و بلوغ می رسد ، رابطه با جنس مخالف است. اصل وجود این نیاز و احساس طبیعی ، در همه انسان ها نهاده شده تا پسر و دختر انگیزه ی لازم را برای تشکیل زندگی مشترک داشته باشند . شدت این انگیزه به حدی است که آنها را از خانواده خود جدا می کند و آماده می کند تا با وجود همه مشکلات و سختی ها، در کنار هم باشند و سبب آرامش روح و روان یکدیگر گردند.
بنابر این اصل رابطه دختر و پسر ممنوع نشده است بلکه اسلام آن را روش مند و نظام مند کرده است زیرا اگر این نیاز نیز مانند سایر نیازهای جسمی و روانی ، بخواهد به طور کامل ارضا شود و انسان را دچار مشکلی نکند باید تحت ضابطه، نظم و شرایط خاص خود باشد. افراط و تفریط و پیروی نکردن از توصیه های عقل و شرع، نه تنها در مسیر ارضای این نیاز ، مانع ایجاد می کند ، بلکه تأثیرات مخربی در دیگر زمینه های زندگی انسان ایجاد می کند.
اگر می پرسید چرا در وجود ما غریزه و نیازی قرار داده شده است که آنقدر باید مهار شود؟ و در صورت عدم مهار دردسر ساز است؟در جوابتان باید بگوئیم :
- خیلی چیزها در ما گذاشته شده است ولی ما باید به کمک عقل استفاده صحیح و معتدل از آن را یاد بگیریم مثلا در ما قوه خشم و غضب هم گذاشته شده است آیا باید با همه با عصبانیت و خشم رفتار کنیم یا باید عصبانیت و خشم رادر جای خود استفاده کنیم. یا ما قدرت بر دیدن وشنیدن داریم آیا مجازیم هر چه را هر چند به ضرر ما باشد ببینیم و بشنویم؟ قطعا پاسخ شما منفی خواهد بود.
در مورد ارتباط دختر و پسر نیز این احساس در ما وجود دارد و غیر قابل انکار است ولی باید با این احساس عا قلانه برخورد کرد و از افراط و تفریط اجتناب کرد.
اسلام به طور کلی (خواه دختر و پسر یا زن و مرد نامحرم) به منظور حفظ عفت عمومی ،هر گونه ارتباط نامشروع با نامحرم اعم از سخن گفتن از روی هوس، نگاه ناپاک ، تماس بدنی و ... را ممنوع کرده و بر حیا و عفت و پاکدامنی تأکید نموده است.
پیامبر اکرم(ص) سخن گفتن زن با مرد نامحرم را نهی کردند و فرمودند: "هر مرد ی که با زن نامحرمی دست دهد ، دچار غضب الهی شود و هر کس با زن نامحرمی همراه شود و در جای خلوتی قرار گیرد ، در زنجیری از آتش قرار خواهد گرفت".(1)
اسلام می خواهد انواع لذت های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد واز این طریق آرامش روحی و روانی و پیوند های عاطفی نیز برقرار بماند و با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود .
واقعیت آن است که غریزه جنسی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است که بسیاری از رفتارهای انسانی را شکل می دهد و به گونه های مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام که یک مکتب جامع است و مى خواهد مردان و زنان مسلمان ازلحاظ روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند تا بتوانند قله هاى رفیع انسانی و رستگارى را فتح نمایند و از طرف دیگر به نیازهای غریزی و فطری خود نیز دست یابند ، بنابراین با حساسیت ویژه اما واقع بینانه و لحاظ کردن طبیعت و امیال درونى و خواسته هاى نفسانى انسان ، قوانین و احکامى را جهت حفظ و نگهدارى فرد و جامعه در خط اعتدال و میانه روى وضع کرده است .
از جمله آن احکام ، چگونگی ارتباط با جنس مخالف است .این ها همه به سبب این است که اسلام از جانب کسى براى هدایت انسان ها فرستاده شده است که خالق فطرت وغریزه با تمامى استعدادهاى بهینه و ذخیره شده در انسان است . بنابراین هر عاملى که موجب تحریک انگیزه هاى شهوانى درانسان شود و موجب اختلال در نظم اجتماعی و بنیان خانواده شود و به آرامش روحى ، روانى و عفت عمومى ، صدمه وارد کند ، موردتأیید اسلام نیست . اسلام می خواهد انواع لذت های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد واز این طریق آرامش روحی و روانی و پیوند های عاطفی نیز برقرار بماند و با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود .
در بحث ارتباط با جنس مخالف آسیب پذیری دختران و زنان بیشتر است .آنان حساس تر بوده و ممکن است تحت تاثیر احساسات خود قرار گیرند.به همین دلیل خانواده ها بخصوص در ایران بر روابط و رفت و آمدهای دختران خود حساس تر هستند. خود دختران نیز باید مراقبت بیشتری از گوهر وجودی خویش کرده و جسم وروح خود را سالم و پاکیزه نگاه دارند زیرا همانگونه که گفتیم آینده ی جامعه در گرو پاکدامنی مادران آن جامعه است.
پی نوشت:
1. بحارالانوار، ج 101، ص 32.
ای کاش برای داشتن یک زندگی مشترک موفق دستورالعمل واحدی وجود داشت تا همه میتوانستند آن را بهکار ببرند و خوشبخت شوند.اما واقعا چنین چیزی غیر ممکن است.
آغاز یک زندگی مشترک و حفظ و تداوم آن با خرسندی و خوشبختی، به سادگی خریدن و خوردن یک کیک و یا شیرینی نیست، بلکه با تلاش مداوم و آگاهانه میتوان بدان دستیافت. تعمق در زندگی زوجهای موفق و خوشبخت، میتواند برای رسیدن به سر منزل مقصود، راهنمای ما باشد.ازدواج همانند همه تلاشهای با ارزش زندگی نیازمند فداکاری است.
صمیمیت و محرم شدن با یکدیگر، زیر یک سقف زندگی کردن، تعیین یا داشتن اهداف و آرزوهای مشترک و خلق لحظات ناب زندگی با یک فرد دیگر، نیازمند داشتن تعهد سنگین است. در این راه، مواجهه با ناسازگاریها، عدمتوافقهای عمیق، مسئولیتهای جدید و اشتباهات طرف مقابل اجتنابناپذیر است.
سالها وقت لازم است تا بتوانید یک ارتباط عمیق، عاشقانه و دائمی را پرورش دهید. در این مسیر با وقایع خوب و بد مواجهه میشوید؛ گرچه این روزهای بد و یا وقایع ناخوشایند است که یک ارتباط سالم و موفق را تقویت میکند و به شما و شریک زندگیتان ثابت میکند که این پیوند ارزش آن را داشته است که برای حفظ و بهبود آن تلاش کنید.
سالها وقت لازم است تا بتوانید یک ارتباط عمیق، عاشقانه و دائمی را پرورش دهید. در این مسیر با وقایع خوب و بد مواجهه میشوید.
به این نکته ها توجه کنید:
1- مصالحه و سازش ، شهریار زندگی شماست: هنگامی که 2فرد مستقل، سفر مشترکی را با نام ازدواج شروع میکنند، در این راه با مجموعهای از رویدادها، چه بسا ناگوار، مواجه میشوند. مسائل مورد علاقه، عادات، شیوه زندگی، روش رسیدن به آرامش، شوخطبعی و... نقش مؤثری در راه رسیدن به زندگی شاد و موفق ایفا میکند. از این پس این دیگر زندگی من نیست بلکه صحبت از ما است. این (مای) فعال، باید در هر تصمیمگیری بهنظرات طرف مقابل احترام بگذارد و خواستههای او را در نظر بگیرد. بهعنوان یک تیم، ما باید این را درک کنیم که دیگر به جای حق با من است، درصدد یافتن راهحلی باشیم که به نفع هر دو باشد.
2- آنچه را میتوانید تغییر دهید، این است؛ خودتان: واقعیت گریزناپذیر این است که هرگز نمیتوانیم کسی را پیدا کنیم که صد درصد با همسر رؤیایی ما تطابق داشته باشد. هنگامی که کسی را انتخاب میکنیم یعنی این فرد تا حدی با معیارهای ما هماهنگی دارد. اما در گوشهای از ذهن خود به این مسئله فکر میکنیم که شاید او بعضی از عادات خود را که مطلوب من نیست تغییر دهد. باید بگوییم که این امر مطلقا اتفاق نخواهد افتاد و هرچه زودتر این مسئله را درک کنید کمتر زمان و نیروی خود را هدر میدهید. بهعنوان فردی که رشد کرده و به کمال رسیده، ما شخصیت خود را تعریف کردهایم و به ندرت میتوانیم تغییراتی در خود ایجاد کنیم. تنها میتوانیم نحوه نگرش و واکنش خود را در برابر طرف مقابلمان تغییر دهیم، پس بهترین کار این است که قدردان وجود همسر خود باشیم و او را همانطور که هست، بپذیریم.
3- خود را فراموش نکنید: هنگامی که کسی را بهعنوان شریک زندگی انتخاب میکنیم، یعنی که باید در همه مراحل و در همه چیز با او شریک باشیم و بیشتر اوقات خود را با او بگذرانیم. باید اذعان داشت که عملا چنین چیزی اتفاق نمیافتد. بهعنوان یک فرد بسیار اهمیت دارد که تا حدی وجود مستقل خود را حفظ کرده و در واقعبین زندگی مشترک و زندگی اجتماعی و خودمان تعادل برقرار کنیم.
برای شروعکردن و داشتن یک زندگی مشترک موفق، ما باید به کمال رسیده باشیم تا بتوانیم با دیگری پیوندی را برقرار کنیم.
4- تنها دو انسان کامل میتوانند یک زندگی مشترک موفق را خلق کنند: اکثرا در کتابها میخوانیم و در فیلمها میبینیم که قهرمان داستان به طرف مقابلش میگوید که «من با تو به کمال میرسم.» خیلی رؤیایی بهنظر میرسد، اما واقعیت غیراز این است. برای شروعکردن و داشتن یک زندگی مشترک موفق، ما باید به کمال رسیده باشیم تا بتوانیم با دیگری پیوندی را برقرار کنیم. در واقع یک زوج باید مکمل یکدیگر باشند نه اینکه یکدیگر را کامل کنند. ازدواجهای موفق حاصل یا مخلوق یک عمر تلاش و فداکاری دو نفر بهعنوان یک فرد مستقل و بهعنوان یکی از دو شریک است؛ هر یک با تواناییهای منحصر به فرد و با ضعفهای خود میتوانند تلاش کنند و این ارتباط صمیمانه و یگانه را بهوجود آورند.
5 - خوشبختی شما باید درونی باشد: احساس خوشبختی شما در زندگی مشترک باید از درون شما برخیزد و به عوامل بیرونی، از جمله همسرتان بستگی نداشته باشد. اگر ما با خودمان رو راست یا صادق نباشیم و در ایجاد ثبات و همدلی در زندگی مشترک پیشرفت نکنیم، سریعا دچار غم و نامرادی میشویم. کدام آسانتر است اینکه به بیرون از خود نگاه کنیم و بگوییم خوشحال نیستیم یا اینکه راهحلی پیداکنیم که این نارضایتی را کمتر و کمتر کند. اغلب شریک زندگی ما اول کسی است که به او متوسل میشویم و یا اینکه او را مقصر میدانیم. اما این اشتباه است اول باید هر یک به درون خود رجوع کنیم و روش زندگی دلخواه و هدف این زندگی و نیروی درونیای که خالق آن خوشبختی است را بیابیم.
با نگاهی کوتاه به زندگی زوجهای موفق مشخص میشود که این افراد با یاری جستن از تمهیداتی توانستهاند یک زندگی سرشار از علاقه و تفاهم برای خود و همسرشان بهوجود بیاورند. به چند نمونه از این تمهیدات در مقاله ی بعد اشاره می کنیم.
منبع : همشهری آنلاین
گروه خانواده تبیان - تهیه و تغییر :ندا داودی
نخستین وظیفه بعد از ازدواج
لازم است زن و شوهر در آغاز زندگى یکدیگر را بشناسند، با طرز تفکر، اخلاق، خواسته ها، تمایلات و توان جسمى هم آشنا شوند، از نقاط ضعف و قوت یک دیگر آگاهى یابند و این شناخت هم به منظور تحکیم بنیاد زناشویى و دست یابى به راه هاى تنظیم زندگى، تعدیل خواسته ها و حداکثر استفاده کردن از امکانات موجود باشد، نه به قصد عیب جویى و کشف نقاط ضعف شخص مقابل.
اگر با بینش مناسب در صدد شناخت یک دیگر برآمدند و در هم دیگر نقطه ضعفى یافتند، هرگز سر و صدا راه نمى اندازند، بلکه سعى مى کنند وضع موجود را اصلاح نمایند. نقطه ضعف، از دو حال خارج نیست: یا نقص جسمانى است و یا اخلاقى و روانى.
اگر نقص جسمانیِ قابل اصلاح است، که در این صورت باید در صدد چاره برآیند و از طریق معمول، آن را اصلاح نمایند. چنان چه نقص جسمانیِ غیر قابل اصلاح باشد، در این صورت باید زندگى خود را با وضع موجود، تطبیق دهند و تا پایان عمر با هم زندگى کنند. و اما اگر نقص اخلاقى و روانى است، در این صورت با خیرخواهى و تفاهم، در صدد اصلاح آن برآیند، و اگر با بردبارى و مهربانى عمل نمایند غالباً اصلاح و حداقل تعدیل خواهد شد و اگر در اصلاح عیب اخلاقى توفیق نیافتند، باز هم به صلاح آن هاست که با گذشت و اغماض، آن را نادیده بگیرند و خود را با وضع موجود تطبیق دهند. مرد اگر نقصى در همسرش مى بیند و احساس مى کند که قابل اصلاح نیست، همسرش را با همان نقص بپذیرد و تصمیم بگیرد هر طور شده با او زندگى کند. مثلاً، اگر همسرش عصبانى است اسباب عصبانیت او را فراهم نسازد و اگر عصبانى شد بردبارى و گذشت نشان بدهد.
اگر زود رنج است سعى کند وسیله رنجش او را فراهم نسازد و اگر رنجیده شد از او دل جویى کند. اگر در زندگى نامنظم است و تأکیدات و توصیه ها هم در او کارسازنیست، با گذشت و فداکارى، خود را با وضع موجود تطبیق دهد و مقدارى را نادیده بگیرد و بعضى ها را هم خودش منظم سازد.
شناخت باید به قصد اصلاح، خیرخواهى و استوار ساختن بنیاد خانواده صورت گیرد، نه به منظور بهانه گیرى، عیب جویى و اشکال تراشى.
به هر حال زن و شوهر باید توجه داشته باشند که جز معصوم (ع)، هیچ کسى بى عیب و نقص نیست، نهایت این که هر انسانى عیب یا عیوب خاصى دارد و دیگرى عیب هایى دیگر. انسان باید فکر کند مگر خودش بى عیب است که از همسرش انتظار دارد کاملاً بى عیب باشد. البته بیش ترِ عیب ها قابل اغماضند و مى شود با تحمل آن ها، خوش و خرم زندگى نمود. حیف نیست انسان با مشاهده یک عیب کوچک، زندگى را بر خود و همسرش تلخ و ناگوار سازد؟!
به هر حال مهم ترین وظیفه زن و شوهر در آغاز زندگى، شناخت یک دیگر و در مرحله بعدى، فراگرفتن آیین همسردارى است. فکر نکنید که همسردارى کار ساده اى است، بلکه فن بسیار ظریف و حساسى است که نیاز به علم و آگاهى دارد.
زن و شوهر باید در آغاز زندگى، فن همسردارى را بیاموزند و به مرحله عمل در آورند و اگر در این باره کوتاهى کنند، عواقب سوء آن را در آینده اى نزدیک مشاهده خواهند کرد. در آن زمان دیگر اصلاح، دشوار و چه بسا غیر ممکن خواهد بود.
لازم است یادآور شوم که دوران اول ازدواج، یعنى دو سه سال اول زندگى زناشویى، دوران بسیار حساس و مهم و در واقع خطرناک است; زیرا دختر و پسرى که زندگى جدید را آغاز مى کنند قبلاً براى همسردارى آماده نشده بودند. به این دلیل، برخورد آن ها غالباً حساب شده نیست، ناچارند آیین همسردارى را به وسیله تجربه و در طول سال هاى متمادى فراگیرند، و به تدریج خودشان را تعدیل کنند و با شرایط جدید تطبیق دهند. چون خام و بى تجربه اند ممکن است دست به اقدام خطرناکى بزنند و بنیاد خانواده را در معرض انحلال قرار دهند. چه بسیارند افرادى که در اثر عجله و لج بازیِ بى دلیل در سال هاى اول زندگى، بنیاد ازدواج خود را متلاشى نموده اند، در صورتى که اگر مقدارى صبر و بردبارى به خرج مى دادند، مى توانستند با تحمل هم زندگى را ادامه دهند.
بنابراین، به عروس و دامادهاى جوان توصیه مى کنم که دردوران اول ازدواج، صبر و عاقبت اندیشى بیش ترى از خود نشان دهند و تعادل اعصاب خویش را حفظ کنند و از هر گونه اقدام تندى جداً اجتناب نمایند و سعى کنند مشکلاتشان را با تفاهم و انصاف حل و فصل نمایند.
داشتن ازدواج موفق آرزوی هر دختر وپسری است که پای سفره ی عقد می نشینند. اما همه ی آن ها به این آرزو نمی رسند، اگر می خواهیدازدواج موفقی داشته باشید باید قبل و بعد از ازدواج مطالبی را بدانید. این مقاله را بخوانید و راهکارهای پیشنهادی را بکار ببرید.
پیشنهاد هایی برای ازدواج موفق (مخصوص نامزدها)
1.فرصتی را برای شناخت روحیات یکدیگر پیش از ازدواج فراهم کنید.این فرصت باید هم به لحاظ کمیت و هم به لحاظ کیفیت دارای شرایط بهینه باشد. در این زمان از مسائل مهم صحبت کنید و مسایل پیش پا افتاده را به بعد از ازدواج موکول کنید . مدت زمان این دوران نیز نباید بسیار کم و عجولانه و یا بسیار طولانی باشد . هر یک از این سبک ها می تواند مضرات خاص خود را داشته باشد.طبق نظر محققان دوران نامزدی نبایدخیلی طولانی و یا کوتاه باشد .
2. در سنین مناسب ازدواج کنید تا از بلوغ عاطفی لازم برخوردار باشید.
بیاموزید که در هنگام مباحثه های داغ برای ایجاد لحن مناسب از شوخ طبعی و واژه های محبت آمیز استفاده کنید.
آموزش قبل از ازدواج و یا مشاوره میتواند در این موضوع به شما کمک کند. مطالعات نشان میدهد زوج هایی که این عمل را انجام داده اند رضایت خاطر بیشتری از ازدواجشان دارند و نسبت به همسرشان تعهدات بیشتری دارند.
پیشنهاد هایی برای ازدواج موفق "پس از ازدواج":
1.شما میتوانید بحث کنید، اما اجازه ندهید که به جنگ جهانی سوم تبدیل شود.
بحث کردن قسمت طبیعی یک رابطه است و از طلاق پیشگیری میکند. محققان میگویند با دیدن نحوه بحث کردن یک زوج و عکس العمل های منفی و مثبت آنها ، میتوان طلاق را پیش بینی کرد. مواردی که در هنگام بحث کردن باید از آنها اجتناب کرد: انتقاد، تحقیر، حالت دفاعی و کارشکنی. بیاموزید که در هنگام مباحثه های داغ برای ایجاد لحن مناسب از شوخ طبعی و واژه های محبت آمیز استفاده کنید.
2. زمانتان را با هم پر کنید.
هر دوی شما نیاز دارید که منافع فردیتان را داشته باشید، اما اگر هر کدام زندگی خود را تفکیک کنید و به بهانه استقلال محرمانه های خود را تقلیل دهید به طلاق عاطفی نزدیک می شوید . بیاموزید که با یکدیگر مرتبط باشید، با داشتن فعالیت ها و سرگرمی های مشترک از کنار هم بودن لذت ببرید. راههای بسیار عالی برای نزدیکی بیشتر شما وجود دارد مثل بازی کردن، قدم زدن در پارک و در کنار هم استراحت کردن...
3. در کارهای روزانه شریک هم باشید.
4.مؤدب بودن با یکدیگر را تمرین کنید.
در بعضی موارد ما با یکدیگر بدون کمترین احترام رفتار میکنیم بدون اینکه بدانیم که چقدر این رفتار میتواند خطر ساز باشد، حتی بعضی اوقات با اطرافیان هم همین گونه رفتار میکنیم. از خودمان بپرسیم آیا این رفتاری که با همسر، دوستان، آشنایان، همکاران حتی غریبه ها دارم، میپسندم که با من داشته باشند؟
با یکدیگر به گونه ای احترام آمیز صحبت کنید، تعارفات و لطفاً و متشکرم را بیشتر از کلمات آزاردهنده بکار ببرید.
5. اگرمشکل دارید کمک بگیرید.
آیا شما از افسردگی رنج میبرید؟ آیا یکی از شما فریب خورده اید؟ اگر نشانیهایی از مشکلات در بین شما وجود دارد برای حل آن تا وقتی که دیر نشده، به مشاوره بروید و در صدد حل آن باشید.
6. بعد از ازدواج هیچ چیز تغییر نمیکند.
اگر شما فکر میکنید که بعد از انگشتر دست کردن همه چیز آنطور خواهد شد که شما میخواهید، سخت در اشتباه هستید. شما نمی توانید کسی را تغییر دهید، پس کسی را انتخاب کنید که آن چیزی را بخواهد که شما میخواهید.
گروه سبک زندگی سیمرغ
تنظیم و تغییر برای تبیان : کهتری
شاید همه در طول زندگی مشترک، اشتباهاتی را مرتکب میشوند که گاه برای چند لحظه یا گاه چند روز سبب بروز دلخوری زن و شوهرها میشود؛ ولی بعضی از این اشتباهات و مهمتر از آن، تکرار آنها آنقدر زندگی مشترک را به خطر میاندازد که ممکن است حتی به طلاق منجر شود.
حتما زوجهایی را دیدهاید که به طور ناگهانی و بدون اینکه مشکلات حاد و بزرگی در زندگیشان داشته باشند، ناگهان تصمیم به جدایی و طلاق میگیرند و حتی تا سالها بعد از خود میپرسند کجای کار اشتباه بوده که کارشان به طلاق کشیده است و هر کدام دیگری را مقصر این امر میداند، غافل از اینکه در بیشتر موارد هر دوی آنها به یک اندازه مقصرند و اشتباهات ریز و درشت زیادی را مرتکب شدهاند که ادامه زندگی مشترک را برای آنها مشکل کرده است.
شاید بزرگترین مشکل زوجها مخصوصا زوجهای جوان، تلاش برای عوض کردن خلقیات همسر باشد. بدون شک، افراد بالغ به طرز چشمگیری تغییر نمیکنند، پس بهتر است فرد، همسر خود را قبول کرده و او را به خاطر منحصربهفرد بودنش و تفاوتهایی که با دیگران دارد، دوست بدارد. تلاش برای عوض کردن همسر، فقط احساسات او را جریحهدار کرده و زندگی مشترک را خراب میکند.
بهتر است فرد، همسر خود را قبول کرده و او را به خاطر منحصربهفرد بودنش و تفاوتهایی که با دیگران دارد، دوست بدارد. تلاش برای عوض کردن همسر، فقط احساسات او را جریحهدار کرده و زندگی مشترک را خراب میکند.
یکی دیگر از این موارد صحبت با نیش و کنایه زوجهاست که اگر در طولانیمدت ادامه پیدا کند، سبب دلخوریهای جبرانناپذیری میشود. مورد دیگر نداشتن وقت کافی برای یکدیگر است. بعضی از زوجها آنقدر از یکدیگر فاصله گرفتهاند که دیگر علاقهای نسبت به هم احساس نمیکنند.
پذیرش اشتباهات خود و عذرخواهی بموقع نیز از مواردی است که گاه زوجها فراموش میکنند به آن عمل کنند. حسادت هم از مواردی است که میتواند یک زندگی را به جهنم تبدیل کند، اگر دو نفر همدیگر را برای زندگی انتخاب کردهاند، حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسر میشود و این تصور را به وجود میآورد که طرف مقابل به او اعتماد ندارد و این کار میتواند سمی در رابطه زوجها باشد.
توقع بیش از حد زوجها از یکدیگر، مخصوصا در تنگنا قرار دادن همسر از نظر اقتصادی ناخودآگاه به همدیگر آزار رساندن است.و نکته دیگر اینکه اگر زوجهایی هستند که از مشاجره به جای گفتگو استفاده میکنند یا در زندگی مشترک غرور دارند یا در کل، قدر همسرشان را نمیدانند، باید منتظر تبعات خطرناک این اشتباهات نیز باشند.
اغلب مشکلات زندگی زوجهای جوان به علت عدم تجربه و اطلاعات کافی از نحوه کنترل زندگی مشترک میباشد و این که دختر و پسر جوان نیاموختهاند چگونه همسرداری کنند و چگونه بر مشکلات پیش آمده غالب شوند یا چگونه ایجاد علاقه کنند!
شاید در برخی از زندگیها، طلاق آخرین و بهترین راه باشد؛ اما راههای متفاوتی وجود دارد که میتواند پایههای سست یک زندگی مشترک را تنومند نموده و طول عمر آن را به سالهای متمادی افزایش دهد. اغلب مشکلات زندگی زوجهای جوان به علت عدم تجربه و اطلاعات کافی از نحوه کنترل زندگی مشترک میباشد و این که دختر و پسر جوان نیاموختهاند چگونه همسرداری کنند و چگونه بر مشکلات پیش آمده غالب شوند یا چگونه ایجاد علاقه کنند!
برای هر کاری، داشتن تجربه و راهنمایی شدن، مهمترین ملزوماتی است که موجب رسیدن به نتایج مطلوب در آن کار میشود و عدم آگاهی و نداشتن راهنمای مناسب هم متقابلا بزرگترین ضربهای است که میتوان بر پیکره اهداف خود وارد کرد.
در این موارد بهترین راه مشاوره است. مشاور باتجربه و متخصص، حکم یک راهنمای مناسب و کولهباری از تجربه را دارد که مشکلات پیشآمده را چنان نرم و کمرنگ میکند که دیگر جای هیچ اختلافی باقی نمیماند.
زنان ،قربانیان دنیای مدرن
چالش بی هویتی یکی از آثار و نتایج ناشی از جهانی شدن به شمار میآید و شاید بتوان گفت ایدئولوژی جهانی شدن بزرگترین تهدید برای هویت بشر بخصوص جامعه زنان میباشد.
جهانی شدن عمدتاً ارزشها و هنجارهای نظام سرمایهداری را در دیگر جوامع تعمیم میدهد و در ساحتهای اجتماعی جوامع، نوعی بحران هویت را به وجود میآورد.
تزلزل بنیان خانواده و طلاقهای زودرس، کودکان و نوجوانان آواره، زنان بیسرپرست، سوءاستفادههای جنسی و حتی مسائلی از قبیل همزیستی به جای زناشویی و ده ها معضل اجتماعی دیگر، در یک تحلیل دقیق، غالباً ریشه در جابهجایی نقشهای مردان و زنان و غفلت از جایگاه واقعی هر کدام از آنان دارد.
غربیان با اندیشه جهانی شدن و با شعار تشابه حقوقی زن و مرد، دنیای زنان را به چالش کشاندهاند. در دنیای غرب از شعار تشابه بیش از همه زنها صدمه دیدهاند. اولاً به بهانه تشابه زن و مرد، تقسیم مسئولیتهای خانوادگی به طور مساوی میان زن و مرد مطرح شده و مهریه و نفقه به دلیل آنکه توهین به شخصیت مستقل زن به حساب میآید و زن را موجودی وابسته میانگارد، باید از میان برود و زنان به ناچار برای تأمین مالی و برای به دست آوردن شخصیت اجتماعی، به بازارهای کار هجوم آوردهاند.
اما از سوی دیگر، زنان به دلیل دغدغه مسائل خانوادگی و تفاوتهای استعدادی ازامکان رقابت کافی با مردان، به ویژه در سمتهای مدیریتی، عاجز هستند. مهد کودکها و پانسیونها توانسته تا حدودی از دغدغه آنان بکاهد و غذاهای آماده تا اندازهای میتواند خلأ حضور آنان در منزل را پر کند. اما در عمل، زنان بیش از مردان از نظر جسمی و روحی فرسوده میشوند و مجبورند علاوه بر فعالیتهای شغلی فشار کار خانگی را هم تحمل کنند.
از همه مهمتر آنکه زنان شاغل عملاً قدرت ابتکار در میدان خانواده را به عنوان مادر و همسر از دست میدهند. آنان گرچه بر خلاف مادران خود به استقلال اقتصادی دست یافتند اما نقش اصلی خود را در هدایت معنوی شوهر و فرزندان وانهادند.
به این ترتیب، زنان ماندند با زندگیهای بیروح، شرایط نامناسب در محیط کار، فقدان تفاهم و سازگاری با همسران و بالاخره فرزندانی که در دامن عاطفه مادری پرورش نمییافتند و در اولین فرصت پیوند خویش را از خانواده میگسیختند و والدین را مانعی بر سر راه خویش میدانستند.
همین شرایط به تدریج آسیبهای حاد اجتماعی پدید میآورد که امروز گریبان تمدن غرب را سخت گرفته و جوامع غربی را با بحرانهای اجتماعی مواجه ساخته است.
گفتنی است غربیان با اندیشه یکپارچگی و یکساننگری این چالشهای به وجود آمده درفرهنگ جوامع خود را به دیگر کشورها و جوامع منتقل میکنند. تزلزل بنیان خانواده و طلاقهای زودرس، کودکان و نوجوانان آواره، زنان بیسرپرست، سوءاستفادههای جنسی و حتی مسائلی از قبیل همجنسبازی یا همزیستی به جای زناشویی و ده ها معضل اجتماعی دیگر، در یک تحلیل دقیق، غالباً ریشه در جابهجایی نقشهای مردان و زنان و غفلت از جایگاه واقعی هر کدام از آنان دارد.
اشتغال زنان به شرط آنکه از وظایف اصلی خود و نیاز های جنسیتی شان غافل نشوند ،به تنهای مشکل ساز نیست اما اگر زن بودن را فراموش کنند ، هم خودشان آسیب می بینند و هم جامعه .