آغاز بی وفایی ها کوفیان
پس از ورود مسلم به کوفه گروهی از دنیاپرستان و هواداران خاندان بنی امیه در صدر آن عمر ابن سعد ابی وقاص از یزید طلب حاکمی مقتدر نمودند یزید نیز حکومت کوفه را به عبیدالله ابن زیاد حاکم وقت بصره سپرد و دستور داد سرکوب جنبشی که در راس آن پسر عم امام حسین (علیه السلام) بود را صادر کرد با ورود پسر مرجانه به کوفه اوضاع شهر دگرگون گشت عبیدالله ابن زیاد با تهدید و تطمیع رعب و هراس را در دل کوفیان افکند و بیعت آنان را با شک و تردید و دو دلی در هم آمیخت و خانه های علویان را در پی یافتن مسلم تفتیش می نمود در چنین شرایطی مسلم به خانه هانی ابن عروه رفت و در آنجا پنهان شد.
هشتم ذی الحجه کوفه
پسر مرجانه با گماردن جاسوس و نفوذ در میان شیعیان مخفیگاه مسلم را کشف کرد و هانی را با تهدید به دارالاماره برد و با تهدید مردم کوفه و پخش این شایعه که لشگر یزید از شام حرکت کرده است و به زودی به کوفه خواهد رسید و نیز دادن وعده های دنیایی و ترساندن مردم از عواقب وخیم و تلخ بیعت با نماینده حسین (علیه السلام) کوفیان را از اطراف مسلم متفرق ساخت به طوری که در غروب غم انگیز کوفه پس از نماز جز تعداد کمی از یاران قسم خورده – همچون مسلم ابن عوسجه و ابو ثمامه صیداوی و.... – که تعدادشان به ده نفر هم نمی رسید (1) در اطراف سفیر ابی عبدالله کسی باقی نمانده بود که با درگیری که میان آنان و ماموران عبیدالله رخ داد از هم متفرق شدند برخی کشته شدند و برخی پنهان گشتند تا شبانه از کوفه خارج و خود را به امام حسین (علیه السلام) برسانند و برخی دیگر نیز در دست ماموران یزیدی اسیر شدند و مسلم تنهای تنها در کوچه پس کوچه های کوفه آواره گردید تا اینکه پیر زنی به نام طوعه (که از تیره بنی هاشم بود) او را به خانه راه داد و در اتاقی متروک ماوایش داد اکنون او فقط به یک چیز می اندیشید که چگونه مولایش را از بی وفایی کوفیان آگاه سازد.
امام حسین(علیه السلام) در پاسخ به برادرش محمد حنفیه دلیل خروج از مکه را چنین بیان کرد: )بیم آن را دارم که یزید ابن معاویه مرا در حرم به طور ناگهانی به قتل رساند و من باعث شکسته شدن حرمت این خانه گردم.(
هشتم ذی الحجه مکه
سرور و سید جوانان اهل بهشت که بیم آن داشت توسط یزیدیان به طور ناگهانی به شهادت برسد نیت حج تمتع خود را به عمره تبدیل کرد (لذا این که می گویند حج نا تمام ظاهرا درست به نظر نمی رسد زیرا امام حج خود را تمام کرد) و با اهل بیت خود از مکه به سوی کوفه حرکت نمود (که این روز به نام یوم الترویه یاد می شود) امام در پاسخ به برادرش محمد حنفیه دلیل خروج از مکه را چنین بیان کرد: «بیم آن را دارم که یزید ابن معاویه مرا در حرم به طور ناگهانی به قتل رساند و من باعث شکسته شدن حرمت این خانه گردم.»(2)
نهم ذی الحجه : پرواز به سوی رستگاری
مسلم در اندیشه مولایش بود که اکنون رهسپار کوفه گردیده و به سوی شهادت هجرت می کند که خواب چشمانش را فراگرفت «الوحا الوحا الاعجل العجل » بشتاب بشتاب عجله کن عجله کن آری عمویش علی ابن ابی طالب علیه السلام را در خواب دید که او را به سوی جنان دعوت می نمود.(3) پسر ناخلف طوعه مخفیگاه مسلم را به ماموران ابن زیاد گزارش داده و خانه طوعه در محاصره یزیدیان است و دیگر جایی برای درنگ نبود . در نبردی نابرابر، و در میان بارش سنگ و نیزه و آتش از پشت بام های کوفیان بدعهد ، سرانجام یل حیدری از پای در آمد و اسیر ماموران یزیدی گردید و او را با صورت خونین و لباس رزم صد پاره کشان کشان تا دارالاماره بردند لبانش از تشنگی خشکیده بود و آب طلبید اما هنگامی که آب به او دادند ظرف آب از خون لبانش رنگین شد ظرف دیگری آوردند این بار نیز دندان های جلویش درون ظرف آب افتاد و در این هنگام دانست که باید با لبان تشنه به دیار محبوب هجرت کند از این رو فرمود «الحمدالله لو کان لی من الرزق المقسوم لشربته» سپاس خدایی را که اگر بهره ای از این آب داشتم از آن می نوشیدم (4) از فراز قصر، مسلم به دور دست می نگریست کسی نمی دانست به کجا می نگرد ولی شاید صحرای عرفات را می دید آنجا که مولایش در حال راز و نیاز با معبود بود.
مسلم در اندیشه مولایش بود که اکنون رهسپار کوفه گردیده و به سوی شهادت هجرت می کند که خواب چشمانش را فراگرفت «الوحا الوحا الاعجل العجل » بشتاب بشتاب عجله کن عجله کن آری عمویش علی ابن ابی طالب علیه السلام را در خواب دید که او را به سوی جنان دعوت می نمود.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ وَ أَسْعِدْنِی بِتَقْوَاکَ وَ لاَ تُشْقِنِی بِمَعْصِیَتِکَ
اى خدا به من آن مقام ترس و خشیت از جلال و عظمتت را عطا کن که گویا تو را می بینم و مرا به تقوى و طاعتت سعادت بخش و به عصیانت شقاوتمند مگردان (فرازی از مناجات عرفه امام حسین (علیه السلام) )
سرانجام با ضربه جلاد شامی سر مبارک سفیر حسین از پیکرش جدا گردید و بدن مبارکش از فراز بام قصر به زیر افکنده شد (5)
سلام و رحمت خداوند تعالی ونیز سلام فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل و امامان برگزیده او و سلام بندگان شایسته پروردگار و همه شهیدان و صدیقان و پاک سرشتان آفرینش،در بامداد و پسین برتو باد ای مسلم ابن عقیل ابن ابیطالب (مفاتیح الجنان-زیارت حضرت مسلم)
نوشته علی نورگستر - گروه دین و اندیشه تبیان
پی نوشت ها:
1- مقتل ابو مخنف ص73
2- مقتل الحسین مقرم ص167
3- نفس المهموم ص92
4- الارشاد، ج2، ص86
5- الارشاد، ج2، ص91
آیا دعای بدکاران در عرفات مستجاب است؟
عرفات ، سرزمین خواستن و دعا
آری ، عرفات محل دعا و توبه است . وقوف در عرفات اگر چه از نظر زمان محدود است ، اما از نظر آثار و نتائج معنوی و برکات آسمانی که عاید حاضران در موقف می شود ، فوق العاده عظیم است .
امام سجّاد( علیه السلام) به سائلی که در عرفات از مردم گدایی می کرد ، فرمود :
وَیْحَکَ اَغَیْرَ الله تَسْأَلُ فی هذا المقام اِنّه لَیُرْجی لِما فی بطونِ الحُبالی فی هذا الیوم اَنْ یکونَ سَعیداً . 1
ـ وای بر تو ، در چنین روزی از غیر خدا طلب می کنی و حال آنکه امروز آنچنان رحمت خدا شامل و عام است که امید می رود آنچه در شکم مادران است نیز مورد لطف خداوندی قرار گیرند .
مردی در مسجد الحرام از امام صادق( علیه السلام) پرسید : چه کسی گناهش از گناه همه کس بزرگتر است؟ فرمود :
مَنْ یَقِفُ بهذِین الْمَوْقِفَیْنِ ؛ عرفة و مزدلفةَ وَسَعی بین هذین الجَبَلَیْنِ ، ثُمَّ طافَ بهذا البَیْتِ وَ صَلّی خلفَ مقامِ ابراهیمَ ، ثُمّ قال فی نَفسِهِ اَوْ ظَنَّ اَنَّ الله لَمْ یَغْفِرْ لَهُ فَهُوَ مِنْ اعظَم النّاسِ وِزراً . 2
کسی که در این دو موقف ـ عرفه و مشعر ـ وقوف کند و بین این دو کوه ـ صفا و مروه ـ سعی نماید و گرد خانه خدا طواف انجام دهد ، پشت مقام ابراهیم نماز بخواند در عین حال پیش خود بگوید یا گمان کند که خدا او را نیامرزیده است ، این آدم از همه کس ، گناهش بزرگتر است .
بر طبق روایاتی ، همه حاضران در عرفات دعای مستجاب دارند ، چه نیکان و چه بدان .
قال ابوجعفر الباقر(علیه السلام :( ما یَقفُ احدٌ علی تلک الجبال بَرٌّ وَ لافاجرٌ اِلاّ استجابَ الله له فَاَمّا البَرُّ فَیستجابُ لَه فی اخِرَتِهِ وَدنیاه ، وَا َمّا الفاجرُ فَیُسْتَجابُ لَهُ فی دُنْیاه . 3
ـ احدی از نیکان و بدان نیست که بر این کوهها وقوف کند مگر اینکه خدا دعای او را به اجابت می رساند ، دعای نیکان نسبت به امور دنیا و آخرتشان مستجاب می شود ، ولی دعای بدکاران درباره دنیایشان مستجاب می شود .
در برخی از روایات آمده است که تنها وقوف در عرفه می تواند بعضی از گناهان کبیره را بپوشاند .
قال رسول الله ( صلی الله علیه وآله): دیده نشده شیطان در روزی کوچکتر ، فرومایه تر و خشمگین تر از روز عرفه ، و این حقارت و زبونی و خشمگینی شیطان در روز عرفه نیست مگر بدین جهت که می بیند نزول رحمت و گذشت و بخشایش خدای را از گناهان بزرگ زائران ، زیرا برخی گناهان است که آنها را نمی پوشاند و مورد بخشایش قرار نمی دهد مگر وقوف در عرفات . 4
هنگام غروب روز عرفه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله ) به بلال فرمود مردم را ساکت کن تا مطلبی بگویم . وقتی همه ساکت شدند ، فرمود :
ـ همانا خداوند بر شما منّت گذاشت ، نیکان شما را مشمول مغفرت کرد و به شفاعت نیکان ، از تقصیر بدان گذشت ، اینک حرکت کنید در حالی که همه مشمول عفو و رحمت حضرت حق شده اید ، مگر اهل تبعات (مقصود متجاوزان به حقوق مردم است ) چه آنکه خدا عادل است و حق ضعیف را از قوی خواهد گرفت . 5
تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
آیا دعای عرفه از امام حسین است؟
کَفعَمیّ در حاشیه کتاب دعای «البلدُ الامین«، سیّد حسیب نسیب رضیّ الدّین علیّ بن طاووس قدَّساللهُ روحَه در کتاب «مصباح الزّآئر» آورده است که:
بِشر و بشیر دو پسر غالِب أسدیّ روایت نمودهاند که امام حسین بن علیّ بن أبیطالب علیهم السّلام در عصر روز عرفه از چادر خود در سرزمین عرفات بیرون آمد با حالت تذلّل و تخشّع، و آرام آرام آمد تا اینکه وی و جماعتی از اهل بیت وی و پسرانش و غلامانش در حاشیه چپ کوه عرفات جبلُ الرّحمه رو به بیت الله الحرام وقوف نمودند . سپس دو دست خود را مانند مسکینی که طعام طلبد در برابر صورتش بلند کرد و خواند این دعا را: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ ـ تا آخر دعاء که به یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ مختوم میشود ، و فقرات إلَهی أنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ تا آخرش در آن موجود نمیباشد .
سیّد ابن طاووس در کتاب «مصباحُ الزّآئر» در بحث زیارت روز عرفه ، روایت بشر و بشیر را که از قبیله بنیأسد بودهاند به همان طریقی که ما از حاشیه «البلد الامین» نقل کردیم روایت میکند ، سپس این دعا را طبق مضمون «البلدالامین« روایت کرده است. «بحار الانوار» طبع کمپانی، ج 20 ، بابُ أعمال خصوصِ یومِ عرفة و لیلتِها، این گفتار مجلسی (ره) بود در «بحار الانوار».
سپس پس از بیان چند دعای دیگر از سیّد ابن طاووس در روز عرفه ، سیّد میگوید: از دعاهائی که در روز عرفه شرف صدور یافته است ، دعای مولانا الحسین بن علیّ صلوات الله علیه میباشد: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ وَ لَا لِعَطَآئِهِ مَانِعٌ.
در اینجا ابن طاووس این دعای مفصّل حضرت را نقل میکند با دنباله آن: إلَهی أنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ فَکَیْفَ لَا أکونُ فَقیرًا فی فَقْری ـ تا آخر آن که به: أمْ کَیْفَ تَغیبُ وَ أنْتَ الرَّقیبُ الْحاضِرُ ، إنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ پایان مییابد.
سپس مجلسیّ (ره) گوید: «این دعا را کفعمی ایضاً در «البلد الامین» و ابن طاووس در «مصباح الزّآئر» آورده است، ولیکن در آخر این دعا در آن دو کتاب به اندازه تقریبیِ یک ورق موجود نمیباشد؛ و آن از عبارت: إلَهی أنَا الْفَقیرُ فی غِنایَ تا آخر دعا میباشد.
و امّا مرحوم محدّث قمّی پس از نقل این دعا تا یَا رَبِّ یَا رَبِّ آورده است که: آن حضرت مکرّر میگفت: یَا رَبِّ ، و کسانیکه دور آن حضرت بودند تمام گوش داده بودند به دعای آن حضرت و اکتفا کرده بودند به آمین گفتن. پس صداهایشان بلند شد به گریستن با آن حضرت ، تا آفتاب غروب کرد، و بار کردند و روانه مشعر الحرام شدند.
محدّث قمّی می گوید که: کفعمی دعای عرفه امام حسین علیه السّلام را در «بلد الامین« تا اینجا نقل فرموده «البلد الامین» شیخ إبراهیم کفعمی، ناشر مکتبه صدوق ـ طهران ، ص 251 تا ص 258
و علاّمه مجلسی در «زادالمعاد «زاد المعاد» علاّمه ملاّمحمّد باقر مجلسی از طبع قدیم با خطّ أحمد تبریزی ، ص 91 تا ص 96 ؛ این دعای شریف را موافق روایت کفعمی ایراد نموده است.
درباره پسران غالب اسد،که در صدر راویان این دعا آمده اند باید گفت: آن چه در کتابهای رجالی آمده است، پسران غالب بن بشر اسدی که ابن اثیر غالب را از صحابه دانستهاست. 1
برخی بزرگان درمورد بشر بن غالب الاسدی الکوفی چیزی نگفتهاند و عدّهای او را مجهول دانستهاند. در تنقیحالمقال آمده است که: شیخ (ره) او را از اصحاب امام حسین و امام سجاد ـ علیهالسلام ـ دانسته و به دنبال آن آورده: ظاهر این است که بشر بن غالب الاسدی الکوفی امامی است اما حال او مجهول است. 2
در اصول کافی هم از او روایت نقل شده است. برخی او را از اصحاب امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ و اصحاب امام حسین(علیه السلام) و امام سجاد(علیه السلام) دانسته است3 و در مورد وثاقت یا عدم وثاقت او ساکت ماندهاست.
در مورد شخصیت بشیر ابن غالب الاسدی الکوفی هم کتابهای رجالی به طور صریح و محکم سخن نگفتهاند. در موسوعه رجالیه آمده است: بشیر مشترک است بین رجال حدیث؛ ولی هیچ کدام توثیق نشدهاند. همچنین آمده است: از او از امام حسینعلیه السلام ـ در کافی روایت نقل شده است. او کسی است که دعای عرفه را از امام حسین ـ علیه السلام ـ روایت کرده است.4 در جای دیگر آمده: بشیر بن غالب الاسدی الکوفی مجهولٌ5.عدهای از رجالیون در مورد وثاقت یاعدم وثاقت او سکوت کردهاند و یا نام او را ذکر نکردهاند.
بدیهی است که نظیر مضامین این نیایش در عالیترین درجهی حکمت و عرفان اسلامی را جز انبیای عظام و ائمه معصومین(علیه السلام) نمیتوانند بیان نمایند
البته برخی از محدثین بزرگوار، یقین به سند این نیایش ندارند، ولی طبق اصل معروف: «دلالته تغنی عن السند» در این جا جاری است.
یعنی گاهی مفهوم و دلالت و محتوای حدیث به قدری با عظمت و مطابق اصول است که از سند بینیاز و احتیاجی به آن وجود ندارد. بدیهی است که نظیر مضامین این نیایش در عالیترین درجهی حکمت و عرفان اسلامی را جز انبیای عظام و ائمه معصومین(علیه السلام) نمیتوانند بیان نمایند.6 بیشتر دعاهای موجود، از باب بینظیر بودن در مضامین و معنا مورد وثوق قرار میگیرند.
آیه الله جوادی آملی7 می فرمایند: اشکالی ندارد که از مضامین و معنای بلند آن درعرصههای اجتماعی و اخلاقی استفاده ببریم8 و طبق اصل «دلالته تغنی عن السند» از آن بهره ببریم. احادیث شریف نبوی(صلی الله علیه و آله)، نهج البلاغه شریف، صحیفه سجادیه و بسیاری از دعاها چنین سرنوشتی دارند و طبق این اصل دلالت مورد پذیرش قرار میگیرند. بلی در مسایل فقهی و بیان حکم شرعی اثبات سند و سندشناسی بسیار مهم است. تازه در مسایل فقهی هم گاهی روایات مرسله و غیر معتبر مؤید روایات دیگر قرار میگیرند و از این حیث مورد استناد و استفاده قرار میگیرد. مبناها هم در این راستا مؤثر میباشد و نسبت به هم فرق میکنند. آنچه در پایان قابل بیان است این است که درست است که برخی از محدثین بزرگوار و رجالیون یقین برسند این نیایش ندارند و بر راوی آن اشکال میکنند و لی دلالت آنطوری است که بوی عصمت میدهد و یک مضمون و دلالت بینظیر این گونه، آن هم در قالب نیایش جز در توان معصوم (علیه السلام) و انبیاء عظام نمی باشد. و وقتی دلالت یک متنی اینقدر محکم و قوی و بلند باشد هم مورد تأیید سایر معصومین (علیه السلام) قرار میگیرد و هم عقل برهانی آن را به معصوم ـ علیه السلام ـ مستند میکند و به معصوم (علیه السلام) نسبت میدهد. از شیخ محمّد حسین کاشف الغطا رحمه اللّه در مورد یکى از دعاها میپرسند، با صراحت پاسخ میدهد: قوّت متن کاشف از قطعیّت صدور آن از معصوم است، گرچه سندى نداشته باشیم. الفردوس الأعلى:ص 76.
اگر طبق اخبار عرض 9متن دعای عرفه بر قرآن شریف هم عرضه شود، یقیناً با روح قرآن همخوانی دارد و هماهنگ است و مورد تأیید قرآن شریف میباشد. انتساب این دعا به امام حسین ـ علیه السلام ـ دارای شهرت هم هست. ممکن هم است سند یک حدیث یا متن در دست باشد ولی متن آن اضطراب داشته و با روح قرآن سازگار نباشد و مردود شمرده شود. لیکن مضامین دعای عرفه با روح قرآن و روایات ناسازگار به نظر نمی رسد.
تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
(1). مامقانی، تنقیح المقال فیعلمالرجال، بیجا، بیتا، ج2، ص365.
(2). همان، ج1، ص174.
(3) . خویی، سیّد ابوالقاسم، معجم الرجال الحدیث، بیروت، الطبعةالثالثة، 1403ق، ج3، ص320.
(4) ترابی، علیاکبر، الموسوعة الرجالیه المیسرة، قم، مؤسسة الامام الصادق(علیه السلام)، الطبعةالثالثة، 1424ق، ص62.
(5). جواهری، محمد، المفید من معجم الرجال الحدیث، قم، محلاتی، الطبعة الاولی، 1417ق،ص86ـ88.
(6) جعفری، محمد تقی،نیایش امام حسین(علیه السلام) صحرای عرفات، تهران، مؤسسه نشر آثار علّامه، چاپ چهارم، 1382ش،ص29.
(7) . حر عاملی، وسایل الشیعه، ج12، باب 49 و ج1، ص150ـ155(8) جوادی آملی، عبدالله، خارج فقه ـ مکاسب محرمه، تاریخ 10/8/1380.
(9) وسائل الشیعه،جوان 18، باب 9، از ابواب صفات قاضی، ص 89
اسرار عرفات از زبان امام سجاد (علیه السلام)
امام سجاد ـ علیه السلام ـ در این حدیث ، اسرارِ اعمال مختلف حج را به شبلی آموخته اند ؛ از جمله اسرار ، اسرار عرفه است . به طور معمول شخص حج گزار در روز ترویه ( روز هشتم ذیحجّه ) احرام می بندد که شب نهم را در سرزمین عرفات بماند تا آن وقوف لازم را که روز نهم می باشد ، درک کند . روز نهم را ، از زوال خورشید (ظهر) ، باید در سرزمین عرفات بماند و در شب دهم از عرفات به مشعر کوچ نموده و در آنجا بیتوته کند و روز دهم بعد از طلوع آفتاب ، از مشعر به طرف منا حرکت و کوچ کند .
امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ فرمودند : می دانید وقتی زائر و انسان حج گزار احرام بست ، چرا باید به عرفات رود و بعد بیاید کعبه را طواف کند ؟ برای آن که عرفات خارج از مرز حرم است و اگر کسی میهمان خدا است ، ابتدا باید به بیرون دروازه رود و آنقدر دعا و ناله کند تا لایق ورود به حرم شود .
بعد در عرفات ، هم شب و هم روز ، بخصوص روز عرفه ، دعای مخصوصی است . و دعا جزء فضائل برجسته و وظائف مهمّ روز عرفه در سرزمین عرفات است ؛ چرا که اگر کسی روز نهم ذیحجّه در عرفات نباشد نیز از فضائل برجسته آن روز ، خواندن دعای عرفه سالار شهیدان حسین ابن علی ـ علیهماالسلام ـ می باشد . 1
زائر ابتدا باید در خارج از محدوده حرم ، آنقدر دعا کند و خود را تزکیه و تطهیر نماید تا لایق ورود به مرز حرم شود ؛ از این جهت گفته اند که قبل از طواف ، باید به بیرون دروازه ؛ یعنی عرفات رود ؛ مثل این که اگر میهمانی بخواهد بر بزرگی وارد شود ، اول باید در قسمت ورودی درب ؛ اجازه ورود بگیرد آنگاه به محضر وارد شود . حاجیان در روز نهم ، به سرزمین عرفات می روند ، در آنجا تضرّع می کنند ، دعا می خوانند و اجازه ورود به حرم را از خدا مسألت می کنند آن گاه که لیاقت یافتند ، وارد محدوده حرم می شوند .
اسرار عرفات فراوان است در این جا پنج سرّ که در حدیث شبلی آمده است می آوریم :
1- وقوف در عرفات به این معنا است که انسان به معارف الهی واقف ، عارف و آگاه شود . و از اسرار الهی نظام آفرینش با خبر شود. بداند که خداوند به همه نیازهای او واقف است و برای رفع همه نیازمندی های او توانا است . خود را به خدا بسپارد و احساس کند که بنده او و محتاج به او است تا تنها او را اطاعت کند . اگر بنده ای مطیع و پیرو خدا شد و خود را به خدا سپرد از همه چیز و همه کس بی نیاز است ؛ طاعت او سرمایه و وسیله هر بینیازی است (و طاعتهُ غِنًی)
از اینرو امام سجاد علیه السلام به سائلی که در روز عرفه گدایی میکرد، فرمود: وای بر تو! آیا در چنین روزی، دست نیاز به سوی غیر خدا دراز میکنی؛ در چنین روزی برای کودکان در رحمْ امید سعادت میرود: “ویحک! أغیرالله تسأل فى هذا الیوم. إنه لیرجی لما فى بطون الحبالی فى هذا الیوم أن یکون سعیداً!”2 کسی که در این جا از خدا غیر خدا را طلب کند زیان کرده است.
امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ فرمودند : می دانید وقتی زائر و انسان حج گزار احرام بست ، چرا باید به عرفات رود و بعد بیاید کعبه را طواف کند ؟ برای آن که عرفات خارج از مرز حرم است و اگر کسی میهمان خدا است ، ابتدا باید به بیرون دروازه رود و آنقدر دعا و ناله کند تا لایق ورود به حرم شود
2- باید عارف بشود که ذات اقدس الهی به صحیفه قلب او و به درون او و رمز و راز او آگاه است ، زائر باید در سرزمین عرفات آیه شریفه : « وان تجهر بالقول فانّه یعلم السرّ و أخفی»(طه آیه7) را درک کند .
خداوند متعال می فرماید : پروردگار شما ، از هر کاری که انجام می دهید ، از هر چرخی که می زنید و از هر سرّی که در درون خود دارید ، آگاه و مستحضر است . حرف آشکار و راز نهانی شما را می داند و آنچه را که پوشیده است و حتّی احیاناً برای خود شما روشن نیست و بطور ناخودآگاه در زوایا و شیار مغز و قلب و روح شما عبور می کند می داند .
در حدیثی امام سجاد علیهالسلام فرمود: عصر روز عرفه و ظهر روز دهم که حاجیان در منا حضور دارند، خدای سبحان بر ملائکه افتخار میکند و میفرماید: اینان بندگان من هستند که از راههای دور و نزدیک با مشکلات بسیار به اینجا آمده و بسیاری از لذّتها را بر خود حرام کرده و بر شنهای بیابانهای عرفات و منا خوابیده و این چنین با چهرههای غبارآلود در پیشگاه من اظهار عجز و ذلّت میکنند. اینک به شما اجازه دادم تا آنان را ببینید. آنگاه ملائکه حق به اذن خداوند بر دلها و اسرار نهان آنها آگاه میشوند. 3
خلاصه آن که انسان باید عارف شود که خداوند متعال بر صحیفه قلب او احاطه کامل دارد . اگر آدمی بداند که قلب او در محضر و در مشهد حق است ، همانطوری که گناه با زبان ، دست و پا مرتکب نمی شود ، گناه خیالی و فکری هم نخواهد داشت و آرزوهای باطل به خود راه نخواهد داد . همانگونه که حرف باطل بر لب ندارد و به کسی بد نمی گوید ، بدیِ کسی را در دل نیز نمی طلبد . و بالاخره همانگونه که بدن خود را تطهیر می کند ، قلبش را نیز از خاطرات آلوده پاک می سازد .
3- شایسته است کسی که در سرزمین عرفات بسر می برد ، از جبل الرّحمه بالا رفته و دعای خاص آن را بخواند . سالار شهیدان حسین بن علی ـ علیهما السلام ـ در قسمت چپ آن کوه رو به کعبه ایستاد و آن دعای معروف را خواند . راز و سرّ بالا رفتن از جبل الرّحمه ، این است که بداند خداوند متعال بر هر زن و مرد مؤمن رؤوف و رحیم است ، رحمت و ولایت خاصّی دارد و ولیّ هر مرد و زن مسلمان است .
4- در سرزمین عرفات ، منطقه ای است بنام نَمِره که با علامت هایی مشخص شده است . به فرموده امام سجّاد ـ علیه السلام ـ وقتی به این منطقه از عرفات رسیدید ، راز و رمزش این است که بگویید :
«خدایا ! به چیزی 4 امر نمی کنم مگر آن که قبلا خودم به آن عمل کنم و مؤتمر باشم و از چیزی نهی نمی کنم مگر آن که قبلا خودم از آن منزجر باشم .»
هر انسان مسلمانی وظیفه دارد امر به معروف و نهی از منکر کند . امر به معروف و نهی از منکر ، یک حکم فقهی دارد و یک سرّ . حکم فقهی آن ، این است که عالم به حکم شرعی ، اگر دید کسی از روی علم و آگاهی و از روی قصد و عمد حکمی را رعایت نمی کند ، باید او را راهنمایی کند .
در امر به معروف و نهی از منکر لازم نیست خود انسان درون پاک داشته باشد و یا متّصف به عدالت گردد . عدالت شرط امر به معروف و نهی از منکر نیست بلکه علم ، آگاهی و احتمال تأثیر ، از شرایط آن می باشد . اما با این همه ، در سرزمین عرفات راز و رمز امر به معروف ونهی از منکر ، به عدالت بر می گردد ؛ یعنی انسانی که آمر است باید قبلا مؤتمِر باشد . انسانی که ناهی و زاجر است قبلا باید منتهی و منزجر باشد و بگوید : خدایا ! آنچنان توفیقی بر من عنایت کن که هر چه را به دیگران ، به عنوان امر به معروف امر می کنم ، ابتدا خود بدان عمل کرده باشم و از آنچه دیگران را نهی می کنم قبلا خود از آن منزجر شده باشم .
5 ـ منطقه وسیعی است در عرفات که با علامت های خاصّی به عنوان نَمِرات مشخص شده است . حضرت سجّاد فرمود : روز نهم که وارد سرزمین عرفات شدی و به این منطقه وسیع رسیدی ، سرّش آن است که آگاه باشی این سرزمین ، سرزمینِ شهادت ، معرفت و عرفان است و می داند که چه کسانی بر روی آن گام می نهند و با چه انگیزه ای آمده اند و با چه انگیزه ای برمی گردند ! گذشته از آن که خدا و فرشتگان هم شاهدند . خداوند ـ تعالی ـ این منطقه و این سرزمین را شاهد اعمال شما قرار داد ؛ بطوری که خوب می داند شما چه می کنید . زمین هایی که زیر پای زائران بیت خداوندی است ، کاملا مشخص است که زائر ، حاجی و معتمر به چه نیّت آمده و با چه نیّت باز می گردد .
تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
1 ـ کافی ، ج4 ، ص224 ؛ وسائل الشیعه ، طبع جدید ، ج11 ، ص225 ؛ شعب الایمان ، ج3 ، ص468
2 ـ وسائل الشیعه، ج 10، ص 28.
3 ـ بحارالانوار، ج 96، ص 259.
4ـ کافی ، ج4 ، ص245
عرفان حج
امام باقر (ع) در حدیثی گرانقدر نتایج ارزشمند صله رحم را به شرح ذیل بیان نمودند:
1- ثروت و سرمایه انسان افزایش می یابد.
2- کارهای خوب انسان رشد یافته و مطلوبتر می شود.
3- بلاها و آفتها از زندگی انسان دور می گردد.
4- عمر انسان طولانی می گردد.
5- حسابرسی انسان در روز قیامت آسان می شود.
بحارالانوار.جلد71. صفحه111
اصول روابط عمومی نوین:
در بحث تعاریف روابط عمومی بایستی توجه داشت که
روابط عمومی مانند همه دانشهای بشری از میان «نیاز» و «اندیشه» انسان سر برکشیده تا به کمک او بشتابد
روابط عمومی از همان ابتدا عهد کرد که به انسان دروغ نگوید و پاسدار ارزشهای او باشد
ریشه علم روابط عمومی به واقع در نجد آریاییها نهفته است
1) زرتشت ، پیامبرایران زمین یکی از موثر ترین انبیاء الهی در استفاده از تکنیک ها و وابزار های روابط عمومی امروزی است از جمله :
تالیف اوستا به عنوان کتابی ارزشمند از شهودات و الهامات ایشان در یکتا پرستی
تالیف قانون ارته (به عنوان نخستین قانون مکتوب ازتمدنی جهانی)
نقش مستند سازی و ضابطه مندی
برخورد با مردم بر اساس اصل احترام و برابری ، صداقت و ایجاد ارتباط موثر
راهنمایی کی گشتاسب پادشاه کیانیان و ارائه مشورت های لازم جهت پیشبرد اهداف متعالی یکتا پرستی (نقش مشاوره روابط عمومی)
گسترش یکتا پرستی به عنوان رمز وحدت در سراسر گیتی (نقش ارتباطاتی روابط عمومی)
2) هخامنشیان
راه اندازی چاپارها و چاپارخانه ها به عنوان نخستین نظام وسایل ارتباطی (ارتباطات)
تربیت کبوتران نامه بر و ساخت برج های کبوتر در پادگان ها و قصر ها
سنگ نوشته ها بر دل کوهها به عنوان نخستین بیلبوردهای بزرگ جهان (اطلاع رسانی )
استفاده ازاندیشمندان و بزرگان علمی به عنوان مشاور(نقش مشاوره روابط عمومی)
اختراع خط و کتابت و آغاز تاریخ مکتوب (مستند سازی)
ایجاد بایگانی سوابق اطلاعات بر روی خشت های گل(بروکراسی)
منادیان و جارچیان دولتی (اطلاع رسانی )
حکومت اسلامی رسول مکرم اسلام (ص) بزرگترین روابط عمومی جهان را دارا بوده است به دلایل :
قران ، معجزه پیامبر اسلام (ص)
پیامبر اسلام (ص) و شیوه رفتاری و اخلاقی ایشان
امیرمومنان علی (ع)
اذان به عنوان اولین تکنیک روابط عمومی اسلامی
کاتبان وحی
انتخاب افرادی مطلع به عنوان مبلغ و اعزام ایشان به سرزمین های دیگر
(با توجه به زبان و فرهنگ آن ملت)
مکاتبه با سران امپراطوری های جهان
کلید واژه های روابط عمومی:
1- تعمدی: روابط عمومی فعالیتی ارادی و تعمدی است. هدف تاثیرگذاری، درک، ارائه اطلاعات و درک بازخورد است.
2- برنامه ریزی شده: فعالیت روابط عمومی، فعالیتی سازمان یافته است.
3- عملکرد: روابط عمومی موثر بر پایه سیاست های واقعی و عملکرد استوار است.
4- منفعت عموم: فعالیت روابط عمومی باید هم برای سازمان و هم برای عموم مفید باشد.
5- ارتباط دوطرفه: روابط عمومی، فراتر از یک بخش و توزیع یک طرفه اطلاعات است.
6- وظیفه مدیریتی: روابط عمومی وقتی موثر است که بخش اساسی و همیشگی از فرایند تصمیم گیری مدیران ارشد سازمان باشد.
اصل طلایی روابط عمومی:
1- گفتن واقعیت: بگذارم مردم بدانند چه چیزی دارد رخ می دهد.
2- عمل کردن: درک عموم از یک سازمان، 90 درصد توسط عمل آن سازمان و 10 درصد توسط وعده هاست.
3- به مشتری گوش دادن: باید به مشتریان خوب گوش داد و دید مردم چه می خواهند.
4- مدیریت کردن برای فردا: واکنش مردم را باید پیش بینی کرد و اقدامات مشکل ساز را حذف و اعتماد ایجاد کرد.
5- وابسته کردن همه سازمان به روابط عمومی: هیچ استراتژی سازمان بدون بررسی اثر آن بر مردم نباید اجرا شود.
6- آرام، صبور و خوش اخلاق بودن.
امروز جهان به اطلاعات بیشتر نیاز ندارد، بلکه به ارتباط برقرار کنندگان حساس و تسهیل کنندگانی نیاز دارد که بتوانند آرمان ها و روش های مورد استفاده افراد، سازمان ها و دولت ها را برای دیگران به روشی مسئولانه از نظر اجتماعی شرح دهند.
ویژگی های کارشناس روابط عمومی
مهارت و تجربه
اعتماد به نفس
عدم وعده دروغ
عدم تمرکز به موفقیت های زودهنگام
قدرت تجزیه و تحلیل مسائل
فلسفه و واقعیات سازمان را بشناسد
داشتن تخصص
اطلاعات کافی پیرامون دانش مدیریت
توانایی تصمیم گیری درست و توانایی حل مشکلات
مسئولیت پذیری
صبر و شکیبایی
قدرت سازمان دهی
تحمل شکست ها و ناکامی ها
ایمان به حرفه خود
احساس مسئولیت نسبت به جامعه
احساس وفاداری و صداقت
احترام به شخصیت افراد
رعایت اخلاق حرفه ای
ابتکار و خلاقیت
آشنایی با فناوری های نوین
ویژگی های مدیر روابط عمومی موفق
1- باید نویسنده ای مسلط باشد.
2- باید قادر به برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت باشد.
3- باید خلاق و از قدرت تخیل بالایی برخوردار باشد.
4- باید از کسب و کار ارباب رجوع اطلاعات خوبی داشته باشد.
5- باید نتیجه گرا باشد.
6- باید کاملاً مثبت اندیش باشد.
7- باید به نحوه تهیه یک طرح اطلاع رسانی همگانی آشنا باشد.
8- باید بداند که چگونه با افراد کلیدی رسانه ها ارتباط برقرار و این ارتباط را حفظ کند.
9- باید بتواند همزمان با بروز موقعیت ها و شرایط جدید، یاد بگیرد و توانایی های خود را افزایش دهد.
10- باید بتواند از عهده سازماندهی نیروهای کار خود به خوبی برآید.
11- متخصصان وکارکنان روابط عمومی نباید افراد بله قربان گو باشند.
خلاصه فهرست شخصیتی روابط عمومی:
این خلاصه فهرست، که برپایه ارزیابی دقیق استوار است، می تواند اثربخشی شخصیت شمار دررابطه با حرفه روابط عمومی را اندازه گیری کند.
هر مورد را با «بلی» یا «خیر» مشخص سازید. هر «بلی»، چهار امتیاز دارد. «خیر» امتیازی ندارد. هر چیزی زیر 60، امتیازی ضعیف به حساب می آید. امتیاز بین 60 و 80 مبین آن است که شما باید حوزه ها و نقاط ضعف کار خود را بررسی کنید و برای تصحیح آنها کاری کنید.
امتیاز بالای 80 نشان دهنده یک شخصیت روابط عمومی کارا و مؤثر است.
حس خوب شوخ طبعی
خوش بینی
دوستانه، راحت با مردم ارتباط برقرار می کند.
میتواند به راحتی با هر کسی صحبت کند.
نا امید نمی شود و نا امید نمی کند.
می تواند دیگران را به راحتی تشویق کند.
ظاهری آراسته و مبادی آداب تجاری دارد.
به خوبی از عهده نقش ها برمی آید.
از قدرت خلاقیت بالایی برخوردار است.
دیگران را درک می کند.
دراستفاده ازکلمات مهارت دارد.
می تواند اعتماد مدیریت رابه خود جلب کند.
ازکنار مردم و در جمع آنها بودن لذت می برد.
از گوش دادن لذت می برد.
از کمک کردن به دیگران برای حل مشکلات شان، لذت می برند.
نسبت به بسیاری از چیزها، کنجکاو است.
از مطالعه مطالب متنوع لذت می برد.
مصمم است تا پروژه ها را تکمیل کند.
از انرژی بالایی برخوردار است.
به خوبی از عهده شرایط اضطراری بر می آید.
به اشتباهات به عنوان تجربیات آموزشی می نگرد.
واقع بین و هدفمند است.
به دیدگاه های دیگران احترام می گذارد.
دقیق و حساس است.
به سرعت اطلاعات را جذب می کند و به دست می آورد.
با تشکر
پاسخ:
پیامبران و امامان بدان جهت که بندگان شایسته خداوند هستند، سزاوار احترام و محبت هستند.
احترام و ابراز ارادت به آنان، بدان جهت نیست که براى آنان در مقابل خدا، مقام و ارزشى مستقل قائل باشیم؛ بلکه آنان مستقل از خدا هیچ ندارند و همه عظمت آنان و عشق و محبت ما به ایشان، ناشى از آن است که آنان در اوج معرفت، بندگى و عبودیت حضرت حق قرار دارند و مورد عنایت خاص پروردگار مىباشند.
بوسیدن ضریح امامان(ع) و اولیاى الهى، برخاسته از عشق و محبت نسبت به آنان است؛ همان گونه که عاشق، هر چیزى را که منتسب به معشوق است، مىبوید و مىبوسد و به سینه مىچسباند.
براى زائر امام معصوم(ع)، خود سنگ و چوب ارزشى ندارد. بوسیدن ضریح و در و دیوار حرم، از آن جهت است که منسوب به محبوبش؛ یعنى، امام معصوم است.
به تصریح قرآن کریم، حضرت یعقوب، لباس یوسف را بر چشم خود نهاد و بینایى خود را باز یافت: «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّى أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»؛ یوسف (12)، آیه 96. «پس چون مژده رسان آمد، آن پیراهن را بر چهره او انداخت، پس بینا گردید. گفت: آیا به شما نگفتم که بىشک من از [ عنایت ]خدا چیزهایى مىدانم که شما نمىدانید؟» تبرّک و استشفا به پیراهن یوسف، نمونهاى از تبرّک و استشفا به چیزى است که به شکلى منسوب به اولیاى الهى است.
بر اساس روایات معتبر نزد شیعه و سنى، اصحاب پیامبر اکرم(ص) هنگام وضو گرفتن ایشان، هجوم مىآوردند تا هر کسى قطرهاى از آب وضوى ایشان را به عنوان تبرّک برگیرد؛ به گونهاى که نمىگذاشتند قطرهاى از آب وضوى پیامبر(ص) بر زمین بریزد و اگر به کسى چیزى نمىرسید، از رطوبت دست دیگرى استفاده مىکرد. صحیح بخارى، ج 1، ص 33 و ج 7، ص 50؛ مسند احمد، ج 4، ص 329 و 330. اگر تبرّک جستن به قطرات آب، شرک و حرام بود، وظیفه آن حضرت نهى و بازداشتن اصحاب از این عمل بود.
سیره اصحاب، تبرّک جستن به ظرف غذاى پیامبر(ص)، چاههایى که آن حضرت از آن آب نوشیدهاند و... - چه در زمان حیات ایشان و چه بعد از رحلت ایشان - بوده است. صحیح بخارى، ج 3، ص 35؛ کتاب المغازى؛ فضائل اصحاب النبى، باب مناقب على بن ابیطالب؛ صحیح مسلم، کتاب الجهاد السیر، ح 132؛ صحیح مسلم، کتاب الحج، ح 323 و 326؛ مسند احمد، ج 5، ص 68.
بنابراین بوسیدن و تبرّک جستن، بدون اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت (فاعلیت استقلالى) شرک نیست. بر اساس داورى وهابیان - که صرف بوسیدن و تبرّک جستن به آثار اولیاى الهى شرک و حرام است - پیامبر اکرم و اصحابشان و نیز یعقوب نبى و همه انسانها - حتى خود وهابیان که فرزندان خود را مىبوسند - مرتکب شرک و حرام شدهاند!!
استفتائات جدید از مقام معظم رهبری
آفتاب- آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی به چند استفتا جدید پیرامون مسائل مختلف اجتماعی پاسخ داده اند. متن برخی از این استفتائات به نقل از پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب (leader.ir) به این شرح است.
استفاده نادرست از اینترنت
سؤال: اگر کسى کافىنت داشته باشد و بداند که برخى مشتریان براى چت (گفتگو) با افراد نامحرم و همچنین رفتن به سایتهاى غیر اخلاقى به کافىنت میآیند، در این وضعیت تکلیف ما به عنوان صاحب کافى نت چیست و کسب درآمد از این راه (با شرایط ذکر شده) چه حکمى دارد؟
جواب: با علم به اینکه مشترى استفاده حرام از ابزارى مىکند که در اختیار او قرار داده مىشود، جایز نیست و کسب درآمد از این طریق نیز اشکال دارد، ولى در صورت شک در استفاده حرام کردن مشترى، اشکال ندارد.
تقلب
سؤال: تقلّب در موارد درسى چه حکمى دارد؟
جواب: جایز نیست.
چاپ عکس نامحرم
سؤال: ظهور و چاپ عکسهاى خانوادگى و یا عروسى که در آنها خانمها با محارم خود و بدون حجاب کامل مىباشند توسط عکاسیها چه حکمى دارد؟
جواب: ظاهر کردن و چاپ آن نزد عکاسى که آنها را نمیشناسد بدون قصد ریبه و لذت و خوف وقوع در فتنه و فساد اشکال ندارد.
مصرف نذورات در امور دیگر
سؤال: آیا میتوان نذوراتی که در هیاتهای سینه زنی و زنجیر زنی جمع میشود در مدرسه هایی که در حال خراب شدن است خرج کرد یا نه؟
جواب: اگر نذر با شرایط شرعى (صیغه عربى و یا فارسى که همان معنا را برساند) تحقق یافته باشد، باید در همان هیاتهاى سینه زنى مصرف شود والاّ با رضایت صاحبان اموال، صَرف آن در موارد خیر دیگر اشکال ندارد.
هزینه سفر حج تمتع و میزان تعلق خمس
سؤال: اگر فردى مستطیع گردیده و براى حج تمتع ثبت نام نموده ولى تا 2 سال دیگر نوبتش نمی رسد، آیا در طى این مدت به پولش که در بانک به حساب سازمان حج و زیارت واریز شده خمس تعلق مى گیرد؟
جواب: اگر با پولى که به حساب سازمان حج و زیارت واریز نموده امتیاز حج خریده است، خمس ندارد وگرنه خمس دارد.
سؤال: اگر فردى مستطیع شده و سال خمسیش نیز قبل از ثبت نام حج تمتع فرا مى رسد، اگر بخواهد خمس بپردازد دیگر وجه کافى براى ثبت نام نخواهد داشت. آیا خمس به آن تعلق مى گیرد؟ وآیا این فرد از استطاعت ساقط مى شود؟
جواب: در فرض سؤال اگر از درآمد کسب همان سال است، خمس دارد.
بدهکاری و ربا
سؤال: مبلغ پولی را به ربا خواری بدهکارم آیا باید آن را پرداخت نمایم؟
جواب: مبلغ باقیمانده بدهى اگر بابت ربا باشد ضامن نیستید.
رزق حلال
سؤال: در مغازهای مشغول بکار هستم که سرمایه اولیه از کسی قرض گرفته شده و اصل سرمایه و سود آن به شخص برگردانده شده است. من هم اکنون یکی از شرکای مغازهام. آیا رزقی که به دست میآورم حلال میباشد یا حرام؟
جواب: اگر در برابر کارهاى حلال باشد، اشکال ندارد.
سودی به اقساط تعلق میگیرد
سؤال: جنسى که بصورت قسطى فروخته مى شود و روى هر قسط آن سود کشیده مى شود چه حکمى دارد؟ آیا این سود باید به مقدار مشخص باشد؟
جواب: اگر به هنگام فروش جنس، قیمت آن را به طور نسیه و یا قسطى تعیین کنند، معامله صحیح است، هر چند قیمت قسطى بیشتر از قیمت نقدى باشد. ولى اگر معامله بر قیمت نقد انجام گیرد و در تقسیط پرداخت ثمن چیزى بر آن بیفزاید، چنین قراردادى حرام و باطل است.
غیبت
سؤال: لطفاً غیبت را با توجه به مسائل ذیل بیان فرمایید.
1- اگر بین دو نفر مسأله معلومى درباره نفر سوم در حال گفتگو باشد.
2- اگر گفتگو در مورد محسنات یک نفر باشد.
3- اگر والدین براى تربیت صحیح فرزندان خود رفتار یکى از آشنایان را نقد مىکنند.
جواب: بطور کلى اگر پُشت سر مؤمن، مطلبى گفته شود که حقیقت دارد لکن اگر او مطلع شود ناراحت مىشود و این مطلب به قصد تنقیص گفته مىشود یا نزد عرف تنقیص به حساب مىآید، غیبت است و جایز نیست و صِرف معلومبودن براى هر دو طرف یا تربیت فرزند و مانند آن مجوّز غیبت نیست ولى گفتگو درباره خوبىهاى یک فرد حکم غیبت را ندارد، همچنین در مورد مشاوره نیز اطلاعدادن مانعى ندارد.
نماز در محدوده حریم اماکن تخییر
سؤال: محدوده حریم اماکن تخییر (مکه، مدینه، کربلا، کوفه) که مسافر مىتواند در آنها نماز را کامل بخواند چقدر است، مشخص بفرمایید.
جواب: در تمام دو شهر مکّه معظمه و مدینه منوّره فعلى و همچنین در مسجد کوفه حکم تخییر بین قصر و اتمام براى مسافر جارى است، ولى در کربلا احوط اقتصار برخصوص محوطه حائر است
دعای قربانی
بِسمِ الله الرّحمن الرّحیم
یا قََََومِ اِنّی بَریءٌ مِمّا تُشرِکون اِنّی وَجَّهتُ وَجهی
لَلَّذی فَطَرَالسَّمواتِ وَالاَرضَ حَنیفاً مُسلِماً وَما اَنَا
مِنَ المُشرِ کینَ اِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ
مَماتی لِلّه رَبِّ العالَمینَ لا شَریکَ لَهُ وَ بِذالِکَ
اُمِرتُ وَ اَنا مِنَ المُسلِمینَ اَللّهمَّ مِنکَ وَلَکَ
بِسمِ الله وَ بِاللهِ وَ اللهُ اَکبَرُ
مُحَمَّدٍ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ
پس از دعا و ذبح گفته شود
اَللّهُمَّ تَقَبَّل مِن فُلانِ بنِ فُلان
(یعنی نام صاحب قربانی برده شود
سیر تاریخی ازدواج
ایران باستان
در زمان ساسانی نوع اصلی ازدواج ایرانی «زنیِ پادِخشای» خوانده میشد که در واقع انتقال قیمومیت دختر از پدر به شوهر بود.[۱] انواع دیگری هم از ازدواج بود از جمله «چَگَر» که هنگامی بود که شوهر توانایی فرزندآوری نداشت و زن خود را به عنوان همسر موقت به یکی از نزدیکان میداد تا فرزند آورد. چگر را به صورت چَکَر هم نوشتهاند.[۲] نوع دیگر که باعث بحث و جدلهای زیادی میان امروزیان شدهاست خویدوده بود که ازدواج با محارم است.[۳]
ازدواج در جامعهشناسی
جامعهشناسی خانواده به بررسی واقعیتهای موجود در مفهوم «خانواده» و ریشهیابی دگرگونیهای آن میپردازد. به طور کلی، ازدواج موجب تغییر نقشهای اجتماعی و جابهجایی پایگاه اجتماعی افراد میشود.[۴]
موضوع مکانگزینی زوج پس از ازدواج یکی از موضوعات مورد پژوهش در جامعهشناسی و انسانشناسی است.
ازدواج از دیدگاه حقوقی
ایران
در ایران با توجه به شیعه جعفری در اسلام ازدواج به دو نحو دائم و موقت میتواند صورت پذیرد. در مذهب جعفری آیین اسلام این دو ازدواج در پارهای از آثار با هم یکی هستند و در برخی دگر اختلاف دارند، تفاوت اصلی و جوهری ازدواج موقت با ازدواج دائم در اینست که ازدواج موقت از لحاظ حدود و قیود آزاد است، یعنی وابسته باراده و قرارداد طرفین است، حتی بودن آن نیز در حقیقت نوعی آزادی بهطرفین میبخشد و زمان را در اختیار آنها قرار میدهد.
آنچه در درجه اول این دو را از هم متمایز میکند یکی این است که در ازدواج موقت زن و مرد تصمیم میگیرند بطور موقت باهم ازدواج کنند و پس از پایان مدت، اگر مایل بودند تمدید میکنند و اگر مایل نبودند از هم جدا میشوند.
دیگر اینکه از لحاظ شرایط، آزادی بیشتری دارند که بطور دلخواه بهر نحو که بخواهند پیمان میبندند مثلاً در ازدواج دائم مرد باید عهده دار مخارج روزانه و لباس و مسکن و احتیاجات دیگر زن از قبیل دارو و طبیب بشود، ولی در ازدواج موقت بستگی دارد بقرارداد آزادی که میان طرفین منعقد میگردد، ممکن است مرد نخواهد یا نتواند متحمل این مخارج بشود، یا زن نخواهد از پول مرد استفاده کند.
در ازدواج دائم، زن باید امر مرد را در حدود مصالح خانواده اطاعت کند، اما در ازدواج موقت بسته به قراردادی است که میان آنها منعقد میگردد.
در ازدواج دائم زن و شوهر از یکدیگر ارث میبرند، اما در ازدواج موقت چنین نیست.
زن و مرد میتوانند در ازدواج موقت شرط کنند که بهره برداری جنسی آنها محدود باشد و مثلاً آمیزشی صورت نگیرد.
در ازدواج دائم فقط با توافق یا رضایت طرفین میتوان از بچه دار شدن جلوگیری نمود ولی در ازدواج موقت هریک از طرفین میتواند از تشکیل نطفه کودک و پیدایش فرزندی جلوگیری کند تا ایجاد مسئولیتی جدید و احیانا دست و پاگیر برای آنها نشود، در حقیقت این نوعی آزادی دیگر است که بزوجین داده شدهاست.
اگر در اثر آمیزش زن و مردی که همسر موقت یکدیگرند کودکی متولد شود با فرزند ناشی از ازدواج دائم هیچگونه تفاوتی ندارد و مانند ازدواج دائم مرد مسئول اداره و تأمین وسایل کافی برای رشد و تربیت آن کودک است.
مهر هم در ازدواج دائم لازم است و هم در ازدواج موقت، با این تفاوت که در ازدواج موقت عدم ذکر مهر موجب بطلان عقد است و در ازدواج دائم عقد باطل نیست، مهرالمثل تعیین میشود.
همانطوریکه در عقد دائم، مادر و دختر زوجه بر زوج، و پدر و پسر زوج بر زوجه حرام و محرم میگردند در عقد منقطع نیز چنین است.
همانطوریکه رابطه جنسی زن دائم با دیگران حرام است، در ازدواج موقت نیز چنین است.
در ازدواج دائم جمع میان دو خواهر جایز نیست در ازدواج موقت نیز روا نیست و ازدواج با خواهر زن تا وقتی حرام است که خواهر دیگر همسر انسان باشد.
در ازدواج موقت پس از تمام شدن مدت، زن و شوهر خود به خود از هم جدا میشوند و نیازی به طلاق نیست.
همانطور که زوجه دائم بعد از طلاق باید مدتی عده نگهدارد، زوجه موقت نیز بعد از تمام شدن مدت یا بخشیدن آن باید عده نگهدارد. با این تفاوت که عده زن دائم سه نوبت عادت ماهانهاست و عده زن موقت دو نوبت یا چهل و پنج روز (در رساله احکام فقها عده برای بانوان از سن نه سالگی تا سن یائسگی است ولی اگر بین زن و شوهر آمیزش جنسی انجام نپذبرفته باشد، عده لازم نیست و زن میتواند بلافاصله ازدواج نماید).
ازدواج در ادیان و مذاهب
اسلام
از دیدگاه اسلام، ماهیت ازدواج یک قرارداد و پیمان با شرایطی ویژهاست.[۵] و بسیار پسندیده و مطلوب است و از منظر فقه اسلامی، عملی مستحب و چه بسا مستحب موکد و در برخی موارد واجب شمرده میشود [۶] عفت و حیا از جملهٔ این صفات میباشند که یکی از راههای تأمین این صفات و سجایا، ازدواج است. اسلام با تشریع ازدواج، مسیر رسیدن به عفت و حیا را هموار میسازد بدین صورت که ازدواج را بهترین و طبیعیترین راه تأمین نیازهای جنسی معرفی میکند. طبق قوانین اسلامی تنها خواندن صیغه عقد توسط زن و تایید توسط مرد صحیح است و الزامی به وجود شاهد یا نماینده دینی نیست.[۷] البته میتوان برای خواندن این جمله [۸] کسی را وکیل کرد که لازم هم نیست که نماینده دینی باشد.[۹]
شیعیان نوع دیگری از ازدواج (معروف به ازدواج موقت یا صیغه یا متعه) هم دارند که در آن عقد ازدواج برای مدت معین و محدودی بین دو طرف بسته میشود. در این نوع ازدواج فقط برای مدت محدودی که توسط دو طرف معین شده انجام می شود.
دین بهائی
نوشتار اصلی: ازدواج بهائی
ازدواج در بین بهائیان، اتحاد بین زن و مرد است و بهائیان به امر ازدواج تشویق شدهاند. اما این ازدواج علاوه بر ارتباط جسمانی باید روحانی نیز باشد. هدف اصلی ازدواج، پرورش روح و ایجاد هماهنگی و وحدت بین دو شریک زندگی تعریف شدهاست.[۱۰] حداقل سن ازدواج پانزده سال تمام است.[۱۱]از بیان رضایت طرفین و پرداخت مهریه بهائی و خواندن آیهای توسط زن و مرد که متن آن در کتاب اقدس امالکتاب دین بهائی امدهاست و ثبت واقعه، امضای والدین و همچنین ۹ شاهد رسما آغاز میشود.[۱۲] باید توجه داشت که رضایت والدین دو طرف ازدواج نیز در امر بهائی از عناصر تحقق اقتران است.[۱۳][۱۴]
آیه مخصوص که به آن اشاره شد «انا کل لله راضون» برای مردان و «انا کل لله راضیات» برای زنان است.[۱۵][۱۶] در احکام بهائی ازدواج موقت (که به متعه و صیغه معروف است)، داشتن چند همسر در یک زمان و ازدواج همجنسان حرام است. [۱۷]
دین مسیح
مسیحیان هنگام ازدواج متعهد میشوند که یکی شدن مرد و زن را نشانهٔ آشکاری برای محبت خدا به بشر و محبت مسیح به شاگردانش قرار دهند. به همین علت، مسیحیان ازدواج را التزام و تعهد در طول زندگی میشمارند و با طلاق و ازدواج مجدد در زمان حیات همسر مخالفند.[۱۸] اگرچه ازدواج در مسیحیت پدیدهای مقدس محسوب شده و سرّ عظیم نامیده میشود، اما در برابر آن دوری گزیدن از ازدواج امری پسندیدهتر است. شخص مجرد، با تمام توان به خدمت خداوند میرسد و با کمکردن مشغلههای دنیوی و زندگی، خود را شبیه عیسی میسازد.[۱۹]
دین یهود
در یهودیت، ازدواج به معنای کامل شدن و اوج رشد انسانی است. برپایه تعالیم یهود، یک زن بدون همسر و یک مرد بدون زن انسانهایی کامل نیستند و با ازدواج و پیوند زناشویی از شکل ناقص به وجودی کامل تبدیل میشوند.ازدواج در میان کلیمیان دارای مراسمی مخصوص با آداب مربوط به آن است که از آنجمله میتوان به مهریه زن که کتوباه گفته میشود تا چاپاه، پارچهای سفید و نماد روشنایی که بر روی چهار چوب از هر طرف و بر روی سر عروس و داماد قرار میگیرد و نماد خانه و زندگی جدید زوج جوان است یاد کرد.
پانویس
1. ↑ دریایی ۱۷۲
2. ↑ دریایی ۱۷۲
3. ↑ دریایی ۱۷۷
4. ↑ اعزازی، ۱۳۸۵
5. ↑ نجفی، محمد حسن: «جواهرالکلام»، مکتبه الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۲۹، صص۸-۵
6. ↑ مشکینی، علی، «ازدواج در اسلام»، احمد جنتی، الهادی، ۱۳۶۶ ص۱۰
7. ↑ خمینی، روحالله،«رساله توضیحالمسائل»،حوزه علمیه قم،ص ۳۷۸
8. ↑ خمینی، روحالله،«رساله توضیحالمسائل»،حوزه علمیه قم،ص ۳۷۹
9. ↑ خمینی، روحالله،«رساله توضیحالمسائل»،حوزه علمیه قم،ص ۳۸۰و۳۸۱
10. ↑ دیانت بهائی آئین فراگیر جهانی، ویلیام هاچر و دوگلاس مارتین، مؤسسه معارف بهائی، صفحهٔ ۲۰۷، پیوند به صفحهٔ کتاب
11. ↑ کتاب اقدس، بهاءالله، مرکز جهانی بهائی ۱۹۹۲، پیوند به صفحهٔ کتاب
12. ↑ حضرت باب، نصرت الله محمد حسینی، ناشر:مؤسسه معارف بهائی، صفحهٔ ۹۱۲، پیوند به کتاب
13. ↑ در جستجوی عدالت اجتماعی، جان هادلستون، صفحهٔ ۳۷۷، Century Press، پیوند به صفحهٔ کتاب
14. ↑ دیانت بهائی آئین فراگیر جهانی، ویلیام هاچر و دوگلاس مارتین، مؤسسه معارف بهائی، صفحهٔ ۲۰۸، پیوند به صفحهٔ کتاب
15. ↑ حضرت باب، نصرت الله محمد حسینی، ناشر:مؤسسه معارف بهائی، صفحهٔ ۹۱۲، پیوند به کتاب
16. ↑ دیانت بهائی آئین فراگیر جهانی، ویلیام هاچر و دوگلاس مارتین، مؤسسه معارف بهائی، صفحهٔ ۲۰۸، پیوند به صفحهٔ کتاب
17. ↑ Local Spiritual Assembly of the Baha'is of Warwick (در تاریخ ۲۰۰۳-۱۰-۱۲). ازدواج در آئین بهائی. Bahá'ís of Warwick. بازدید در تاریخ ۲۰۰۶-۰۶-۱۴.
18. ↑ میشل، توماس، «کلام مسیحی»، حسین توفیقی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۷۷ ص۹۵
19. ↑ پطرس، فرماج: «ایضاح التعلیم المسیحی»، مطبعة الاباء المرسلین الیسوعیین، ۱۸۸۲م، صفحهٔ ۳۴۵