مسجد بلال حبشی کوی مولوی گرگان

مسجد بلال حبشی کوی مولوی گرگان

اخبار،پرسش و پاسخ،مقاله، گزارش تصویری فعالیت های مسجد،کانون فرهنگی والفجر
مسجد بلال حبشی کوی مولوی گرگان

مسجد بلال حبشی کوی مولوی گرگان

اخبار،پرسش و پاسخ،مقاله، گزارش تصویری فعالیت های مسجد،کانون فرهنگی والفجر

تفسیر آیات 56 الی 81 سوره مائده

 تفسیر آیات 56  الی 81 سوره مائده               

 (56) حزب»، در لغت به معناى گروه با قدرت و با صلابت است.

درآیه‏ى 52 همین سوره خواندیم که گروهى از ترس حوادث، کفّار را ولّى خود مى‏گیرند، در این آیه مى‏فرماید: حزب اللَّه غالب است یعنى وابستگان به کفّار مغلوبند، پس به سراغ آنان نروید. «فترى الّذین... یسارعون فیهم...»، «ومَن یتولّ اللَّه... هم الغالبون»

  

                                     تفسیر آیات 56  الی 81 سوره مائده                                            

 (56) حزب»، در لغت به معناى گروه با قدرت و با صلابت است.

درآیه‏ى 52 همین سوره خواندیم که گروهى از ترس حوادث، کفّار را ولّى خود مى‏گیرند، در این آیه مى‏فرماید: حزب اللَّه غالب است یعنى وابستگان به کفّار مغلوبند، پس به سراغ آنان نروید. «فترى الّذین... یسارعون فیهم...»، «ومَن یتولّ اللَّه... هم الغالبون»

(57) کیفر دنیوىِ توهین واستهزاى دین خدا و مقدّسات مذهبى، قطع رابطه است. «لا تتّخذوا...» (در روابط با دیگران، احترام مقدّسات یک شرط ضرورى است)

شرط ایمان، داشتن غیرت دینى و تبرى از نااهلان است. «یا ایّها الّذین امنوا لاتتّخذوا»

(58) در شأن نزول آیه‏ى فوق آمده است که جمعى از یهود و بعضى از نصارى، صداى مؤذّن را که مى‏شنیدند و یا قیام مسلمانان را به نماز مى‏دیدند، شروع به مسخره و استهزاى آنان مى‏کردند (تفسیر نمونه)

از رابطه و دوستى با کسانى که اذان (وشعائر دینى) را مسخره مى‏کنند بپرهیزید. «لاتتّخذوا... و اذا نادیتم...»

نماز، چهره و مظهر دین است. (در آیه قبل، استهزاى دین مطرح شد و در این آیه استهزاى نماز، یعنى نماز سیماى دین است) «اتّخذوا دینکم هزواً... و اذا نادیتم الى الصلوة اتّخذوها هزوا»

براى نماز، باید ندا سر داد تا همه جمع شوند.«نادیتم» (نماز باید علنى باشد)

در جامعه‏ى اسلامى، باید براى نماز، فریاد زد و تبلیغ کرد و هیچ کس نباید مانع آن گردد. «نادیتم الى الصلوة»

(59) دشمنى دشمنان با مؤمنان، فقط به خاطر ایمان آنهاست. «هل تنقمون منّا الاّ ان آمنّا باللّه»

در برابر سختگیرى‏هاى دشمن، عدالت و انصاف را از کف ندهیم و همه را یکسان و فاسق مپنداریم. «اکثرکم فاسقون»

(60) «مَثُوبة» و«ثواب» در اصل به معناى رجوع و بازگشت به حالت اوّل است و به هرگونه سرنوشت یا جزا نیز گفته مى‏شود، ولى غالباً در مورد پاداشهاى نیک به کار مى‏رود.  )تفسیر نمونه).آنان که دین و اسلام و نماز مسلمانان را مسخره مى‏کنند و مسلمین را به خاطر ایمانشان مى‏آزارند، چرا به گذشته تاریک و ننگین خود نگاه نمى‏کنند که با قهر الهى مسخ شدند و رسوا گشتند. گرچه یهودِ زمان پیامبر، به صورت خوک و میمون نبودند، ولى چون بنى‏اسرائیل خود را قوم واحد و داراى هویّت جمعى مى‏دانستند و افتخارات گذشته را به خود نسبت مى‏دادند، بیان رسوایى‏هاى پیشین، غرور آنان را مى‏شکند.

کیفرهاى الهى عادلانه است و اگر گروهى به میمون و خوک تبدیل مى‏شوند سزاى عملکردشان است. «مثوبةً»

بیان سرنوشت شوم بدکاران تاریخ یکى از روش‏هاى ارشاد و تبلیغ قرآن است. «جعل منهم...»

(61) اظهار ایمان افراد، شما را فریب ندهد. «قالوا آمنّا... واللَّه اعلم» اظهار ایمان با زبان، نشانه‏ى رسوخ ایمان در قلب نیست.

کسانى که منافقانه اظهار ایمان مى‏کنند، بدانند که خداوند از درون آنان آگاه است. «قالوا آمنّا و قد دخلوا بالکفر... واللَّه اعلم...»

(62) در آیه‏ى گذشته، سخن از روحیّه‏ى کفر ونفاق اهل کتاب بود، در اینجا بیان فسادهاى اخلاقى و اجتماعى و اقتصادى آنان است.

(63) منظور از «ربّانیون» علماى مسیحى و منظور از «احبار» علماى یهود است.

سکوت و بى‏تفاوتى علما، زمینه‏ى ترویج فساد است. «ترى‏... یسارعون فى الاثم... لولا ینهاهم...»

علما باید قدرت داشته باشند تا بتوانند علاوه بر موعظه و دعوت، جلوى مفاسد را بگیرند. «لولا ینهاهم»

اگر نهى از منکر، جلوى گناه را نگیرد، لااقل جلوى سرعت آن را مى‏گیرد. «یسارعون فى الاثم... لولا ینهاهم»

(64) در روایات آمده است که این آیه، عقیده‏ى یهود را نسبت به قضا و قدر و سرنوشت بیان مى‏کند. چون یهود مى‏پنداشتند در آغاز آفرینش دست خدا باز بود، امّا پس از آنکه همه چیز را آفرید، دست او بسته شد.

امام صادق‏علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: عقیده‏ى یهود این بود که خداوند بعد از آفرینش، از تدبیر امور کناره‏گیرى کرده است و چیزى را کم یا زیاد نمى‏کند. »قد فرغ من الامر فلایزید و لاینقص  )تفسیر نورالثقلین و توحید صدوق، ص‏167).

بى‏لیاقتى و نااهلى خود را توجیه نکنیم. (شیطان، تکبّر خود را به اغواى الهى نسبت داد) (حجر، 39). «ربّ بما أغویتنى ...» ، یهود هم محرومیّت‏هاى خود را با بخیل بودن خدا توجیه مى‏کردند. «ید اللّه مغلولة»

(65) براى دریافت الطاف الهى، باید ابتدا از گناهان پاک شد. «کفّرنا، أدخلنا»

(66) در آیه‏ى قبل، نقش ایمان در سعادت معنوى و اخروى مطرح بود، در این آیه نقش آن در سعادت دنیوى و رفاه اقتصادى بیان شده است.

پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله فرمود: یهود 71 فرقه و نصارى 72 فرقه مى‏شوند که تنها یک فرقه آنان بهشتى هستند، هرگاه حضرت على‏علیه السلام این حدیث را از رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله نقل مى‏فرمود، این آیه را نیز تلاوت مى‏کردند.)تفسیر نورالثقلین.)

تنها تلاوت کتاب آسمانى کافى نیست، اقامه‏ى آن نیز لازم است. «أقاموا التوراة و الانجیل»

اسلام، به رفاه مردم نیز توجّه دارد. «لأکلوا»

جامعه‏ى فاسد، انسان را مجبور به فساد نمى‏کند. در میان انبوه بدکاران، گروهى هم معتدلند. «منهم اُمّة مقتصدة»

کثرت جمعیّت، نشانه‏ى حقّانیّت نیست. «کثیر منهم ساء مایعملون»

(67) همه‏ى مفسّران شیعه به اتکاى روایات اهل بیت علیهم السلام و نیز بعضى از مفسّران اهل‏سنت به عنوان یکى از مصادیق، آیه را مربوط به نصب حضرت على‏علیه السلام در غدیر خم به ولایت و امامت دانسته‏اند.( تفاسیر کبیر فخررازى و المنار) جالب آنکه صاحب تفسیر المنار از مسند احمد و ترمذى و نسائى و ابن ماجه، حدیثِ «مَن کنتُ مولاه فعلىّ مولاه» را با سند صحیح و موثّق بیان کرده است و سپس با دو جمله به خیال خود در آن تشکیک نموده است: اوّل اینکه مراد از ولایت، دوستى است. (غافل از آنکه دوستى نیاز به بیعت گرفتن و تبریک گفتن و آن همه تشریفات در غدیر خم نداشت) دوّم آنکه اگر حضرت على‏علیه السلام امام و رهبر بعد از رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله بود، چرا فریاد نزد و ماجراى نصب خود را در غدیر نگفت؟! (غافل از آنکه در سراسر نهج‏البلاغه و کلمات حضرت على‏علیه السلام ناله‏ها و فریادها مطرح است، ولى صاحب المنار گویا آن ناله‏ها و فریادها را نشنیده است در تمام قرآن تنها در این آیه است که پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله نسبت به کتمان پیام، تهدید شده که اگر نگویى، تمام آنچه را که در 23 سال رسالت گفته‏اى هدر مى‏رود. پس باید دید چه پیام مهمى است که این گونه بیان مى‏شود؟

در این آیه چند نکته است که جهت‏گیرى محتوایى آن را روشن مى‏کند: 1) سوره مائده، در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده است. 2) در این آیه، بجاى «یا أیّها النّبى»، تعبیر «یا أیّها الرّسول» آمده است، که نشانه‏ى یک رسالت مهم است. 3 )به جاى فرمان «أبلغ»، فرمان «بَلّغ» آمده که نشانه‏ى ابلاغ قطعى ورسمى ومهم است. 4) پیامبر نسبت به نرساندن یک پیام مهم تهدید شده که اگر نگوید، همه‏ى زحماتش به هدر مى‏رود. 5) رسول خداصلى الله علیه وآله از عواقب کارى هراس دارد که خداوند او را دلدارى مى‏دهد که ما تو را از شر مردم نگه مى‏داریم. 6) پیامبر، از جان خود نمى‏ترسد. زیرا در روزگار تنهایى که با بت‏ها مبارزه مى‏کرد و در جنگ‏ها که با مشرکین درگیرى نظامى داشت، از خطرها نمى‏ترسید. (در حالى که سنگباران مى‏شد، و یارانش شکنجه مى‏شدند، حالا در اواخر عمر و در میان این همه یار بترسد؟ و......
امام باقرعلیه السلام فرمودند: «بُنى الاسلام على خمس على الصلاة و الزّکاة و الصوم و الحج و الولایة و لم یناد بشى‏ء کما نودى بالولایة فاخذ النّاس باربع و ترکوا هذه»، اسلام بر پنج چیز استوار است: بر نماز، زکات، روزه، زکات و ولایت اهل‏بیت و چیزى به اندازه‏ى ولایت مورد توجّه نبود، امّا مردم چهارتاى آن را پذیرفتند و ولایت را ترک کردند) کافى، ج‏2، ص‏18.)

گاهى ابلاغ پیام الهى باید در حضور مردم و مراسم عمومى و با بیعت گرفتن باشد، ابلاغ ولایت با سخن کافى نیست، بلکه باید با عمل باشد. «و ان لم‏تفعل» به جاى «ان لم تبلغ»

(68) امام باقرعلیه السلام درباره «لیزیدنّ کثیراً منهم...» فرمود: آنچه موجب طغیان و کفر بسیارى مى‏گردد، ولایت امیرالمؤمنین حضرت على‏علیه السلام است 149) تفسیر عیّاش.)

ادّعاى ایمان کافى نیست، قیام و اقدام عملى لازم است. «حتّى تقیموا»

(69) آرامش واقعى، در سایه‏ى ایمان و عمل صالح است. «مَن آمن... و عمل صالحا فلاخوف علیهم و لا هم یحزنون»

(71)  «فتنة» در آیه، یا به معناى آزمون و یا به معناى عذاب است.

آزمایش الهى عمومى است، هرگز از فتنه‏ها غافل نشویم. «حسبوا ألاّتکون فتنة»

براى مدّتى در خط مستقیم بودن مهم نیست، مهم حسن عاقبت است. «ثمّ تاب اللَّه علیهم ثمّ عموا وصمّوا» «ثُمّ عموا» نشان آن‏است که بنى‏اسرائیل بعد از بازگشت لطف خداوند، تا مدّتى در خط صحیح بودند، ولى دوباره منحرف شدند.

غرور و خودبرتربینى و گمان و وهم، انسان را کور و کر و از شناخت صحیح، محروم مى‏سازد. «و حسبوا... فعموا و صمّوا»

کسى توقّع نداشته باشد که بى‏امتحان، به جایى برسد. «حسبوا ألا تکون فتنة»

(72) امام صادق‏علیه السلام در بیان گناهان کبیره فرمودند: بزرگ‏ترین گناهان کبیره، شرک به خداست و سپس این آیه را تلاوت فرمودند) بحار، ج‏79، ص‏6 ؛ عیون اخبارالرضا، ج‏1، ص‏285.)

در قیامت شفاعت هست، ولى براى مشرکین نیست. «ماللظالمین من انصار»

(73) قبل از عذاب، هشدار لازم است. «وان لم ینتهوا»

پیامد کفر و شرک، عذاب است. «عذاب الیم»

(74) در کنار عذاب در آیه‏ى قبل، رحمت براى توبه کنندگان مطرح است. «ان لم‏ینتهوا... عذاب الیم... واللَّه غفور رحیم»

(75) در این آیه، خداوند سه دلیل مى‏آورد که عیسى علیه السلام خدا نیست: 1) از مادر متولد شده و پسر مریم است. 2) پیامبرانى مثل او نیز بوده‏اند و او بى همتا نیست. 3)  او هم مانند دیگران نیاز به غذا داشته و قدرتش را از لقمه نانى به دست مى‏آورده، پس از خود قدرت ندارد تا خدا باشد. آرى، آنکه نیاز به غذا دارد، نمى‏تواند خالق باشد. اینها بیان روشن و عمومى و همه فهم قرآن است. «صدّیق» کسى است که بسیار راستگو باشد و راستگویى خود را با کردار درستش ثابت کند. در آیه‏ى دیگر، صدّیقه بودن حضرت مریم چنین بیان شده است که او کلمات الهى را تصدیق مى‏کرد و از عابدان بود. «صدقت بکلمات ربّها و کتبه و کانت من القانتین» 153) تحریم، 12.)

مرگ، براى همه‏ى انبیا قطعى است. «قد خلت من قبله الرسل» بنابراین عیسى فناپذیر است و خدا نیست.

زن مى‏تواند به بالاترین درجات معنوى برسد تا آنجا که خداوند ثناگویش شود. «و اُمّه صدّیقة»

(76) تنها خداوند، شنواى درخواست‏ها و آگاه به سود و زیان انسان‏هاست، نه معبودهاى دیگر. «و اللَّه هو السمیع العلیم»

(77) در همه‏ى ادیان، باید مرزهاى فکرى و عقیدتى حفظ شود و درباره شخصیّت‏ها غلوّ ممنوع است. «یا اهل الکتاب لاتغلوا»

تقلید کورکورانه ممنوع است. «ولاتتّبعوا اهواء قوم»

غلوّ، تنها درباره عیسى علیه السلام نبود. بعضى از یهود هم درباره «عُزَیر» غلوّ کرده، او را پسر خدا مى‏دانستند. «ضلوا من قبل»

گمراهى مراحلى دارد: ابتدا انسان خود گمراه مى‏شود، «ضلّوا» سپس دیگران را گمراه مى‏کند، «اضلّوا» کم کم از هدایت به حقّ براى همیشه باز مى‏ماند. «ضلّوا... اضلّوا... ضلّوا»

(78) امام باقرعلیه السلام فرمود: نفرین حضرت داود، آنان (بنی اسرائیل ) را خوک و نفرین حضرت عیسى، آنان را میمون کرد155) تفسیر نورالثقلین و کافى، ج‏8، ص‏200).

(79) امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: این دسته از بنى‏اسرائیل که خداوند از آنها در این آیه مذمّت کرده است، کسانى بودند که در جلسات گناه وارد نمى‏شدند، لیکن در برخورد با گنهکاران با لبخند و انس برخورد مى‏کردند(تفسیر نورالثقلین)
در روایت دیگرى از حضرت على‏علیه السلام چنین آمده است: چون بنى‏اسرائیل از ظالمان، منکر را مى‏دیدند ولى به جهت منافعى که از آنان مى‏بردند، نهى از منکر نمى‏کردند، (تا منافعشان به خطر نیافتد و یا خطرى متوجّه آنان نشود،) خداوند از آنان به بدى یاد کرده است) وسائل، ج‏16، ص‏130.)

نهى از منکر، یک وظیفه‏ى همگانى و عمومى است. «لایتناهون»

(80) امام باقرعلیه السلام در توضیح این آیه فرمود: این دسته کسانى بودند که: «یتولّون الملوک الجبّارین و یزیّنون لهم اهوائهم لیصیبوا من دنیاهم» جبّاران را دوست داشتند و اعمال هوس‏آلود آنان را در نظرشان زیبا جلوه مى‏دادند تا از دنیایشان بهره گیرند.  158) تفسیر نورالثقلین.)

هر گناه، مقدّمه‏ى انجام گناهان بزرگتر مى‏شود. (در آیات قبل سه گناه «عصوا... یعتدون... لایتناهون» مطرح شد و اینها مقدّمه قبول سلطه‏ى کفّار مى‏شود. «ترى... یتولّون»

(81) کسى که به خدا و پیامبر ایمان قلبى داشته باشد، حاضر نیست ولایت غیر الهى را بپذیرد. «لو کانوا یؤمنون... مااتّخذوهم اولیاء» (راه رسیدن به استقلال واقعى و رهائى از سلطه‏ى کفّار، ایمان است)

فسق و بى‏ایمانى، سبب پذیرش سلطه‏ى کفّار است. «لو کانوا یؤمنون... ما اتّخذوهم اولیاء»

فسق، با ایمان در تعارض است. «لو کانوا یؤمنون... ولکن ... فاسقون»

جلسه تفسیرقران شبهای دوشنبه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد